دشوارخوی و مخالفت کننده. ج، متشاکسون. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). با یکدیگر بدخوئی کننده و مخالفت کننده. (آنندراج). و رجوع به تشاکس شود
دشوارخوی و مخالفت کننده. ج، متشاکسون. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). با یکدیگر بدخوئی کننده و مخالفت کننده. (آنندراج). و رجوع به تشاکس شود
با یکدیگربدخویی کردن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی) (ازمنتهی الارب) (از ناظم الاطباء). با یکدیگر بد خویی کردن و مخالفت نمودن (آنندراج). با یکدیگر تضاد و اختلاف داشتن. (از متن اللغه). تخالف قوم. (اقرب الموارد) (المنجد) : اللیل والنهاریتشاکسان، ای یتضادّان. (اقرب الموارد) (المنجد)
با یکدیگربدخویی کردن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی) (ازمنتهی الارب) (از ناظم الاطباء). با یکدیگر بد خویی کردن و مخالفت نمودن (آنندراج). با یکدیگر تضاد و اختلاف داشتن. (از متن اللغه). تخالف قوم. (اقرب الموارد) (المنجد) : اللیل والنهاریتشاکسان، ای یتضادّان. (اقرب الموارد) (المنجد)
مردمان ناموافق و ناسازگار و مخالف. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، سازهائی که هم آهنگ نباشند. (ناظم الاطباء) ، متمایل. (از اقرب الموارد). و رجوع به تشاخص شود
مردمان ناموافق و ناسازگار و مخالف. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، سازهائی که هم آهنگ نباشند. (ناظم الاطباء) ، متمایل. (از اقرب الموارد). و رجوع به تشاخص شود
نگرنده به گوشۀ چشم از تکبر یا از غضب. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی که از روی تکبر و یا خشم بر گوشۀ چشم می نگرد و رخساره را کج می کند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تشاوس شود
نگرنده به گوشۀ چشم از تکبر یا از غضب. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی که از روی تکبر و یا خشم بر گوشۀ چشم می نگرد و رخساره را کج می کند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تشاوس شود