جدول جو
جدول جو

معنی مترو - جستجوی لغت در جدول جو

مترو
قطاری برقی که به منظور حمل و نقل سریع مسافران در دالان های زیر زمینی حرکت می کند
فرهنگ فارسی عمید
مترو
(مِ رُ)
راه آهنی است که تمام یا قسمتی از آن اززیرزمین بگذرد. مترو مختصر شدۀ کلمه متروپلیتن است که اختصاصاً به راه آهن زیرزمینی شهری اطلاق میشود که محله های مختلف یک شهر بزرگ را به یکدیگر مربوط میسازد. اکنون غالب شهرهای مهم دنیا دارای مترو (راه آهن زیرزمینی) هستند. نظریۀ ساختن مترو در سال 1855 م. اظهار شد ولی اولین خط مترو رسماً در 19 ژوئیه سال 1900 در پاریس بکار افتاد. نخستین راه آهن زیرزمینی شهر لندن پایتخت انگلستان هم در سال 1903 دائر گشت
لغت نامه دهخدا
مترو
راه آهنی است که تمام یا قسمتی از آن از زیر زمین بگذرد، متر و مختصر شده کلمه متروپلیتن است که اختصاصاً به راه آهن زیر زمینی شهری اطلاق میشود که محله های مختلف یک شهر بزرگ را بیکدیگر مربوط میسازد
فرهنگ لغت هوشیار
مترو
((مِ رُ))
راه آهنی که معمولاً زیرزمینی است و به عنوان یک وسیله نقلیه عمومی در شهرهای بزرگ استفاده می شود
فرهنگ فارسی معین
مترو
راه آهن درون شهری، راه آهن زیرزمینی، قطار درون شهری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مترو
خواب اتوبوس: دوستان به شما خدمت می کنند.
شما تنها در اتوبوس هستید: منفعهای مالی خارق العاده نصیبتان می شود.
اشخاص بسیاری در اتوبوس هستند: موانع مختلف برسرراهتان به سوی خوشبختی ظاهر می شود.
با همسر و فرزندانتان در یک اتوبوس هستند: یک بیماری در فامیل
باتفاق بچه ها در یک اتوبوس هستید: افراد خانواده شما درستکار و پرهیزکار خواهند بود.
دشمنان سوار اتوبوس می شوند: یک حادثه در پیش است. کتاب سرزمین رویاها
فرهنگ جامع تعبیر خواب

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متروک
تصویر متروک
به جاگذاشته شده، واگذاشته شده، واگذاشته
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ رَوْ وِ)
ستوری که غلطد در خاک. (آنندراج). ستوری که در خاک می غلطد. (ناظم الاطباء). و رجوع به تروغ شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
گذاشته شده. (آنندراج). واگذاشته شده. (ناظم الاطباء). ترک شده. رهاشده: می بینم که کارهای زمانه میل به ادبار دارد... و افعال ستوده و اقوال پسندیده مدروس گشته... و علم متروک و جهل مطلوب. (کلیله و دمنه چ مینوی ص 56) ، ساقطشده، رد شده و قبول ناشده، باطل شده و منسوخ و نسخ شده. (ناظم الاطباء).
- مال متروک، ملکی که از میت بماند. (آنندراج). مالی که از شخص مرده باقی ماند. (از ناظم الاطباء).
- متروک الاستعمال، نامستعمل و منسوخ و باطل. (ناظم الاطباء).
- متروک شدن، ترک شدن. رهاشدن:
شده متروک از آن تصویر مانی
شده منسوخ از آن تمثال آذر.
مسعودسعد.
، (اصطلاح حدیث) در نزد محدثان حدیثی است که راوی آن به دروغ متهم باشد و آن حدیث جز از وی از کسی دیگر روایت نشده، و طریق روایت نیز مخالف قواعد علم حدیث باشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون ج 1 ص 169)
لغت نامه دهخدا
گذاشته شده، رها شده اپر ماندک باز مانده پس نهاده، رها شده هلیده (از هلیدن برابر با فرو گذاشتن و وا گذاشتن) ترک شده وا گذاشته. یا مال متروک. مالی که از میت باقی ماند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متروک
تصویر متروک
ترک شده، واگذاشته شده، باطل شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مترون
تصویر مترون
((مِ رُ))
کسی که سرپرستی و نظارت پرستاران را بر عهده دارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متروک
تصویر متروک
متروكٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از متروک
تصویر متروک
Deserted
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متروک
تصویر متروک
désert
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از متروک
تصویر متروک
荒废的
دیکشنری فارسی به چینی
متروک، منسوخ شده
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از متروک
تصویر متروک
متروک
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از متروک
تصویر متروک
পরিত্যক্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از متروک
تصویر متروک
ร้าง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از متروک
تصویر متروک
kilichoka
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از متروک
تصویر متروک
terkedilmiş
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از متروک
تصویر متروک
荒れ果てた
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از متروک
تصویر متروک
sepi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از متروک
تصویر متروک
נטוש
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از متروک
تصویر متروک
버려진
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از متروک
تصویر متروک
सुनसान
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از متروک
تصویر متروک
deserto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از متروک
تصویر متروک
verlaten
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از متروک
تصویر متروک
покинутий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از متروک
تصویر متروک
покинутый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از متروک
تصویر متروک
opuszczony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از متروک
تصویر متروک
verlassen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از متروک
تصویر متروک
deserto
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از متروک
تصویر متروک
desierto
دیکشنری فارسی به اسپانیایی