رجل ذومترعه، مرد حکیم باوقار. (منتهی الارب) (آنندراج). باوقار و آرام. (ناظم الاطباء). - ، مردی که نه شتابی نماید و نه خشم. (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد)
رجل ذومترعه، مرد حکیم باوقار. (منتهی الارب) (آنندراج). باوقار و آرام. (ناظم الاطباء). - ، مردی که نه شتابی نماید و نه خشم. (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد)
از ’وع ظ’، پذیرنده. (آنندراج). پند گرفته و کسی که پند و نصیحت قبول می کند به سخنان دلپذیر. (ناظم الاطباء) : ایشان متعظ نشدند و متنبه نگشتند. (تاریخ قم ص 254). - واعظ غیرمتعظ، پنددهنده ای که خود پند نپذیرفته باشد. (ناظم الاطباء). و رجوع به اتعاظ شود
از ’وع ظ’، پذیرنده. (آنندراج). پند گرفته و کسی که پند و نصیحت قبول می کند به سخنان دلپذیر. (ناظم الاطباء) : ایشان متعظ نشدند و متنبه نگشتند. (تاریخ قم ص 254). - واعظ غیرمتعظ، پنددهنده ای که خود پند نپذیرفته باشد. (ناظم الاطباء). و رجوع به اتعاظ شود