جدول جو
جدول جو

معنی متعظ

متعظ((مُ تَّ عِ))
پند پذیرنده، کسی که پند و موعظه را بپذیرد
تصویری از متعظ
تصویر متعظ
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با متعظ

متعظ

متعظ
پند نیوش پند پذیر آنکه نصیحت پذیرد پندپذیر جمع متعظین. یا واعظ غیر متعظ. آنکه دیگران در پند دهد و خود بدان عمل نکند
فرهنگ لغت هوشیار

متعظ

متعظ
از ’وع ظ’، پذیرنده. (آنندراج). پند گرفته و کسی که پند و نصیحت قبول می کند به سخنان دلپذیر. (ناظم الاطباء) : ایشان متعظ نشدند و متنبه نگشتند. (تاریخ قم ص 254).
- واعظ غیرمتعظ، پنددهنده ای که خود پند نپذیرفته باشد. (ناظم الاطباء). و رجوع به اتعاظ شود
لغت نامه دهخدا

متعه

متعه
آن چه که از آن برخوردار شود، زنی که برای تمتع به مدت معینی صیغه شود
متعه
فرهنگ فارسی معین