- متراکمات
- جمع متراکمه، انباشتگان گر آیندگان جمع متراکمه
معنی متراکمات - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع تراکم
جمع متخاصمه، دشمنان کینگران جمع متخاصمه
جمع مترداف، پیاپی ها، همارشان
جمع متلازمه
جمع تراجم
جمع متالمه، دردمندان جمع متالمه
متراکمه در فارسی مونث متراکم: گرد آینده انباشته بر هم نشسته مونث متراکم
جمع متروکه، هلیدگان باز مانده ها جمع متروکه
جمع مترنمه
رفع نمودن خصومت، دیوان عدالت
محاکمه، با کسی به دادگاه رفتن و بر هم اقامه دعوی کردن، دادرسی
انبوه، چگال، فشرده
روی هم جمع شده، انبوه، فشرده
گرد آینده و بر هم نشیننده
همدیگر را تیر انداختن
Dense, Densely
denso, densamente
gęsty, gęsto
плотный , плотно
щільний , густо
dicht
denso, densamente
dense, densément
denso, densamente
padat, secara padat
yoğun, yoğun bir şekilde
밀집한 , 밀집하게
צפוף , צפוף
密集的 , 密集地
密な , 密に