- مترادف
- همچم
معنی مترادف - جستجوی لغت در جدول جو
- مترادف
- کلمه ای که در معنی شبیه کلمۀ دیگر باشد، هم معنی، قافیه ای که دو حرف ساکن پیاپی در آن باشد مانند «سرد» و «فرد»، چیزی که ردیف چیز دیگر واقع می شود، ردیف هم، پی در پی
- مترادف
- در پس دیگری سوار شونده پی در پی، متوالی و پی در پی و قطع نشده از عقب دیگری، دو کلمه هم معنی
- مترادف ((مُ تَ دِ))
- پی درپی، هم معنی
- مترادف
- Synonymous
- مترادف
- sinônimo
- مترادف
- synonym
- مترادف
- synonim
- مترادف
- синоним
- مترادف
- синонім
- مترادف
- synoniem
- مترادف
- sinónimo
- مترادف
- synonyme
- مترادف
- sinonimo
- مترادف
- पर्यायवाची
- مترادف
- sinonim
- مترادف
- eşanlamlı
- مترادف
- נִיָּרוֹת
- مترادف
- kifasiri
- مترادف
- คำพ้องความหมาย
- مترادف
- প্রতিশব্দ
- مترادف
- مرادفٌ
- مترادف
- مترادف
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مترادفه در فارسی مونث مترادف بنگرید به مترادف مونث مترادف: اما قسم اول که الفاظ بسیار بر یک معنی دلالت کند آنرا اسما مترادفه خوانند مانند دلالت انسان و بشر بر مردم، جمع مترادفات
جمع مترداف، پیاپی ها، همارشان
هم رده
دچار و روبرو شدن
پیاپی شدن
مانند هم، یکسان، چیزی که عقب چیز دیگر و در ردیف او باشد، هم ردیف، در علوم ادبی مترادف
هم معنی بودن دو کلمه، مترادف بودن، ردیف هم شدن، پیاپی شدن، ردیف یکدیگر شدن در سواری
کسی که پشت سر دیگری سوار مرکبی باشد، دو کلمه هم معنی