جدول جو
جدول جو

معنی متخرم - جستجوی لغت در جدول جو

متخرم(مُ تَ خَرْ رِ)
از بیخ برکنده و بریده. (آنندراج). از بیخ برکننده و برنده. (ناظم الاطباء) ، بی باک بدعمل، درز شکافته و بخیۀ شکافته و دریده وچاک شده، مرد معتقد به دین خرمی. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تخرم شود
لغت نامه دهخدا
متخرم
از بیخ کنده
تصویری از متخرم
تصویر متخرم
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متخرج
تصویر متخرج
فارغ شده از تحصیل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منخرم
تصویر منخرم
شکافته، بریده، بینی بریده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متبرم
تصویر متبرم
ملول، آزرده، به ستوه آمده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متورم
تصویر متورم
ورم کرده، آماس کرده، آماسیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متحرم
تصویر متحرم
دارای حرمت، حرمت داشته، بی دین
فرهنگ فارسی عمید
برساخته، دانشجوی فرا راه افتاده در علم و ادب طالب علم دانشجو، فارغ التحصیل جمع متخرجین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متختم
تصویر متختم
در انگشت کننده نگین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متبرم
تصویر متبرم
دل آزرده بستوه آمده ملول آزرده جمع متبرمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متجرم
تصویر متجرم
گناه بندنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متشرم
تصویر متشرم
شکافته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متورم
تصویر متورم
آماسنده، ورم کرده، برآمده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخترم
تصویر مخترم
از بیخ بر کننده، برنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منخرم
تصویر منخرم
شکافته شونده بریده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منخرم
تصویر منخرم
((مُ خَ رِ))
بریده، شکافته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متبرم
تصویر متبرم
((مُ تِ بَ رِّ))
ملول، آزرده دل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متورم
تصویر متورم
((مُ تَ وَ رِّ))
آماسیده، ورم کرده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متورم
تصویر متورم
آماسیده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متورم
تصویر متورم
Bloated
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متورم
تصویر متورم
gonflé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از متورم
تصویر متورم
부풀어 오른
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از متورم
تصویر متورم
bengkak
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از متورم
تصویر متورم
ফুলে যাওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از متورم
تصویر متورم
सूजना हुआ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از متورم
تصویر متورم
gonfio
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از متورم
تصویر متورم
opgezwollen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از متورم
تصویر متورم
hinchado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از متورم
تصویر متورم
набряклий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از متورم
تصویر متورم
раздутый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از متورم
تصویر متورم
wzdęty
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از متورم
تصویر متورم
aufgebläht
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از متورم
تصویر متورم
inchado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از متورم
تصویر متورم
תפוח
دیکشنری فارسی به عبری