جدول جو
جدول جو

معنی متحین - جستجوی لغت در جدول جو

متحین
(مُ تَ حَیْ یِ)
وقت رفته و زمان گذشته. (ناظم الاطباء) ، هلاک شده و فوت شده، آن که منتظر وقت طعام خود باشد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). و رجوع به تحین شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متحیر
تصویر متحیر
حیران، سرگردان، سرگشته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متدین
تصویر متدین
بادیانت، با ایمان، دین دار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متبین
تصویر متبین
آشکار، روشن، واضح، ظاهر، هویدا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متحصن
تصویر متحصن
کسی که برای اعتراض یا در امان ماندن به جایی پناه برده است، کسی که در پناه کسی در آمده است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متعین
تصویر متعین
آنکه از طبقۀ اجتماعی بالایی برخوردار باشد، از طبقۀ اعیان، سرآمد، برجسته، مقرر، محقق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متزین
تصویر متزین
زینت یافته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متحیز
تصویر متحیز
مجتمع گشته، جایگزین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متدین
تصویر متدین
راستکار دیندار، صالح و صادق
فرهنگ لغت هوشیار
آشکارا، شناخته، سرشناس، پروهاندار، هرنیزمند (از طبقه اعیان) آشکار شونده ظاهر، مشخص ممتاز: مولانا یوسف شاه... در فن کتابت مردی متعین بود، محقق ثابت، شخصی از طبقه اعیان جمع متعینین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متزین
تصویر متزین
زیور یافته آراسته زینت یابنده
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متقی، شاهندگان پارسایان جمع متقی در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحزن
تصویر متحزن
اندوهگین، دلتنگ و غمگین
فرهنگ لغت هوشیار
پیدا هویدا، آشکار کننده آشکار شونده پیدا هویدا، آشکار کننده جمع متبینین
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متحد، همیوختان هم پیوندان یگانگان جمع متحد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
دژ پناه بستی بست نشین پیخست در حصن (حصار) در آمده، در پناه و حمایت کسی در آمده جمع متحصنین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
سرگشته، حیران، آواره
فرهنگ لغت هوشیار
جایگزین، در یافتنی جای گزین حاصل در حیز، شیئی که قابل اشاره حسیه است بالذات با بالعرض متحیز است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحنن
تصویر متحنن
((مُ تَ حَ نِّ))
مهربان، مشفق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متبین
تصویر متبین
((مُ تَ بَ یِّ))
آشکار شونده، پیدا، هویدا، آشکار کننده، جمع متبینین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متحصن
تصویر متحصن
((مُ تَ حَ صِّ))
بست نشین، اعتصاب کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متزین
تصویر متزین
((مُ تَ زَ یِّ))
زینت یابنده، آراسته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متعین
تصویر متعین
((مِ تَ عَ یِّ))
دارای ثروت یا مقام اجتماعی برجسته، ظاهر، آشکار، محقق، ثابت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
((مُ تَ حَ یِّ))
سرگشته، حیران، حیرت زده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متحیز
تصویر متحیز
((مُ تَ حَ یِّ))
جای گزین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متدین
تصویر متدین
((مُ تَ دَ یِّ))
دیندار، با دیانت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
Baffled, Stunned, Astonished, Astounded, Bedazzled, Perplexed
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
étonné, stupéfait, déconcerté, ébloui, perplexe
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
surpreendido, atónito, desconcertado, deslumbrado, perplexo, atônito
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
erstaunt, verblüfft, verwirrt, perplex
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
zdumiony, oszołomiony, zaskoczony, zmieszany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
изумленный , ошеломленный , озадаченный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
здивований , приголомшений , розгублений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
verbaasd, verbluft, verward, perplex, verbijsterd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
asombrado, atónito, desconcertado, deslumbrado, perplejo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی