جدول جو
جدول جو

معنی متحسر - جستجوی لغت در جدول جو

متحسر
افسوس خورنده، حسرت خورنده
تصویری از متحسر
تصویر متحسر
فرهنگ فارسی عمید
متحسر
(مُ تَ حَسْ سِ)
دریغ خورنده. (آنندراج) (ناظم الاطباء). دلگیر و حزین و محزون و دارای افسوس وحسرت و دریغ خورنده. (ناظم الاطباء). آن که حسرت خورد. دریغ خورنده. افسوس خورنده. و رجوع به تحسر شود
لغت نامه دهخدا
متحسر
حسرت خورنده
تصویری از متحسر
تصویر متحسر
فرهنگ لغت هوشیار
متحسر
((مُ تَ حَ سِّ))
دلگیر، حسرت خورنده
تصویری از متحسر
تصویر متحسر
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متحجر
تصویر متحجر
متعصب نسبت به عقاید کهنه، چیزی که مانند سنگ شده باشد، سنگ شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متعسر
تصویر متعسر
دشوار، سخت، مشکل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متحذر
تصویر متحذر
هراسان، بیمناک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
حیران، سرگردان، سرگشته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متکسر
تصویر متکسر
شکسته، مقابل درست، خرد شده، قطعه قطعه شده، ویژگی آنکه بر اثر بیماری یا اندوه شادابی و جوانی خود را از دست داده باشد، آزرده، ناراحت، غمگین، در هنر در خوش نویسی، یکی از خط های فارسی، برگرفته از خط نستعلیق که دارای انحنا و پیوستگی می باشد و در نامه نگاری ها به کار می رفته است، در موسیقی گوشه ای در آواز بیات ترک از ملحقات دستگاه ماهور، شرمگین، خجل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متحذر
تصویر متحذر
دوری کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منحسر
تصویر منحسر
برهنه شونده لخت شونده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متیسر
تصویر متیسر
آسان شدنی
فرهنگ لغت هوشیار
شکننده، شکسته شونده شکسته شونده، وزن غیرسالم مقابل صحیح: مقصود اصلی از این علم معرفت اجناس شعر و شناختن صحیح و متکسر اوزان است
فرهنگ لغت هوشیار
سنگ شده، سنگواره، ریمناک آنچه بصورت سنگ در آمده سنگ شده، آنکه در تبعیت از احکام و سنن تعصب دارد قشری، فسیل سنگواره، جراحتی که ریمناک و سخت گردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متعسر
تصویر متعسر
سخت و دشوار و مشکل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحزر
تصویر متحزر
بست نشین پناهیده، خویشتندار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحسب
تصویر متحسب
تفحص اخبار کننده، جوینده خبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحسس
تصویر متحسس
پیامپرس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحور
تصویر متحور
شتاب و زود، خشمناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
سرگشته، حیران، آواره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متاسر
تصویر متاسر
کسی که بهانه می جوید، درنگ نماینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحسره
تصویر متحسره
مونث متحسر جمع متحسرات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحجر
تصویر متحجر
((مُ تَ حَ جِّ))
سنگ شده، سخت گشته، در فارسی به کسی گویند که حاضر به درک و پذیرش نوآوری ها نیست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متحذر
تصویر متحذر
((مُ تِ حَ ذِّ))
دوری کننده، ترسنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متکسر
تصویر متکسر
((مُ تَ کَ سِّ))
شکسته شونده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متعسر
تصویر متعسر
((مُ تَ عَ سِّ))
سخت، دشوار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
((مُ تَ حَ یِّ))
سرگشته، حیران، حیرت زده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متحجر
تصویر متحجر
واپسگرا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
Baffled, Stunned, Astonished, Astounded, Bedazzled, Perplexed
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
surpreendido, atónito, desconcertado, deslumbrado, perplexo, atônito
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
erstaunt, verblüfft, verwirrt, perplex
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
zdumiony, oszołomiony, zaskoczony, zmieszany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
изумленный , ошеломленный , озадаченный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
здивований , приголомшений , розгублений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
verbaasd, verbluft, verward, perplex, verbijsterd
دیکشنری فارسی به هلندی