جدول جو
جدول جو

معنی متحدر - جستجوی لغت در جدول جو

متحدر
(مُ تَ حَدْ دِ)
فرودآینده. (آنندراج). فرودشونده، مانند آب از ابرو اشک از چشم. (ناظم الاطباء) و رجوع به تحدر شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متحجر
تصویر متحجر
متعصب نسبت به عقاید کهنه، چیزی که مانند سنگ شده باشد، سنگ شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
حیران، سرگردان، سرگشته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منحدر
تصویر منحدر
فرودآینده، به زیر آینده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متحسر
تصویر متحسر
افسوس خورنده، حسرت خورنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متصدر
تصویر متصدر
کسی که در صدر مجلس نشسته است، صدرنشین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متحذر
تصویر متحذر
هراسان، بیمناک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متکدر
تصویر متکدر
کدر، تیره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متحدث
تصویر متحدث
سخن گوینده، بیان کننده
فرهنگ لغت هوشیار
سرازیری نشیب سرازیر شونده جایی که از آنجا بپایین روند. از بالا بزیر آینده: فرود آینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متکدر
تصویر متکدر
تیره و کدر
فرهنگ لغت هوشیار
سنگ شده، سنگواره، ریمناک آنچه بصورت سنگ در آمده سنگ شده، آنکه در تبعیت از احکام و سنن تعصب دارد قشری، فسیل سنگواره، جراحتی که ریمناک و سخت گردد
فرهنگ لغت هوشیار
بالا نشین در صدر مجلس نشیننده، صدر (پیشگاه) قرار گیرنده: در گاه رفیعش (به) صدر ملکی متصدر بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحدس
تصویر متحدس
جستجو نماینده، تفحص کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحسر
تصویر متحسر
حسرت خورنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
سرگشته، حیران، آواره
فرهنگ لغت هوشیار
متحده در فارسی مونث متحد: همیوخت هم پیوند یگانه مونث متحد: دول متحده جمع متحدات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحور
تصویر متحور
شتاب و زود، خشمناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحزر
تصویر متحزر
بست نشین پناهیده، خویشتندار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحذر
تصویر متحذر
دوری کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
((مُ تَ حَ یِّ))
سرگشته، حیران، حیرت زده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متحسر
تصویر متحسر
((مُ تَ حَ سِّ))
دلگیر، حسرت خورنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متحذر
تصویر متحذر
((مُ تِ حَ ذِّ))
دوری کننده، ترسنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متحجر
تصویر متحجر
((مُ تَ حَ جِّ))
سنگ شده، سخت گشته، در فارسی به کسی گویند که حاضر به درک و پذیرش نوآوری ها نیست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منحدر
تصویر منحدر
((مُ حَ دِ))
فرودآینده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متحده
تصویر متحده
همبسته، یک پارچه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متحجر
تصویر متحجر
واپسگرا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
Baffled, Stunned, Astonished, Astounded, Bedazzled, Perplexed
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
surpreendido, atónito, desconcertado, deslumbrado, perplexo, atônito
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
erstaunt, verblüfft, verwirrt, perplex
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
zdumiony, oszołomiony, zaskoczony, zmieszany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
изумленный , ошеломленный , озадаченный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
здивований , приголомшений , розгублений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
verbaasd, verbluft, verward, perplex, verbijsterd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
asombrado, atónito, desconcertado, deslumbrado, perplejo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی