جدول جو
جدول جو

معنی متحتک - جستجوی لغت در جدول جو

متحتک
(مُ تَ حَتْ تِ)
شتاب رونده و گام خرد نهنده. (آنندراج). گام کوتاه و به شتاب نهنده. (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تحتک شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متحرک
تصویر متحرک
دارای حرکت، حرکت کننده، جنبنده، در علوم ادبی مقابل ساکن، ویژگی حرفی که با مصوت ادا شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متحتم
تصویر متحتم
واجب، لازم، واضح
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متهتک
تصویر متهتک
مرد بی پروا که از رسوایی باک نداشته باشد
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ حَنْ نِ)
آن که عمامه از زیر زنخ برآورده. (آنندراج). کسی که تحت الحنک می بندد. (ناظم الاطباء). و رجوع به تحنک شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ حَکْ کِ)
بدی قصد شده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تحکک شود
لغت نامه دهخدا
ریزه خوار، بایا کننده بایا بایسته واجب شده لازم ضرور. واجب کننده لازم کننده جمع متحتمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متهتک
تصویر متهتک
رسوا شونده رسوا بی پروا: از رسوایی رسوا شونده مفتضح جمع متهتکین
فرهنگ لغت هوشیار
جنبنده، حرکت کننده جمبشنیک اور زیک وز شنیک لانا (بر گرفته از لان در برهان قاطع برابر با بجنبان) نوان جنبنده پس یقین در عقل هر داننده هست این که با جنبنده جنباننده هست (مثنوی) پر جنب و جوش وزنده حرکت کننده جنبنده: حاسه بصر سپید و سیاه را و بزرگ و خرد را و متحرک و ساکن را یابد، جمع (برای اشخاص) متحرکین: چون ایشانرا آلت ذب ناقص بود اندرین باب گوش متحرک داد، فعال با جنب و جوش، هر حرفی که دارای حرکت باشد و بتعبیر بهتر حرفی صامت که پس از آن حرفی مصوت باشد مقابل ساکن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متهتک
تصویر متهتک
((مُ تَ هَ تِّ))
رسوا شونده، متفضح
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متحتم
تصویر متحتم
((مُ تِ حَ تِّ))
واجب کننده، لازم کننده، جمع متحتمین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متحرک
تصویر متحرک
((مُ تَ حَ رِّ))
حرکت کننده، در حال حرکت و تکان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متحرک
تصویر متحرک
متحرّكٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از متحرک
تصویر متحرک
Ambulant, Ambulatory, Animated, Mobile, Motivated, Moving
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متحرک
تصویر متحرک
ambulant, ambulatoire, animé, mobile, motivé, en mouvement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از متحرک
تصویر متحرک
移動する , 移動の , アニメの , 携帯の , やる気のある , 動いている
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از متحرک
تصویر متحرک
mtandaaji, animated, rununu, motisha, inayoendelea
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از متحرک
تصویر متحرک
চলন্ত , অ্যানিমেটেড , মোবাইল , অনুপ্রাণিত , চলন্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از متحرک
تصویر متحرک
เคลื่อนที่ , แอนิเมชั่น , มือถือ , มีแรงจูงใจ , เคลื่อนไหว
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از متحرک
تصویر متحرک
متحرک , متحرک , موبائل
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از متحرک
تصویر متحرک
נייד , מונפש , נַיָּד , מונע , נע
دیکشنری فارسی به عبری
فعّال، پویا، تحریک پذیر، تحریکی، متحرّک
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از متحرک
تصویر متحرک
流动的 , 动画的 , 移动的 , 激励的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از متحرک
تصویر متحرک
भ्रमणशील , एनिमेटेड , मोबाइल , प्रेरित , चलित
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از متحرک
تصویر متحرک
이동하는 , 이동의 , 애니메이션의 , 모바일 , 동기가 있는 , 움직이는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از متحرک
تصویر متحرک
gezici, animasyonlu, mobil, motive olmuş, hareket eden
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از متحرک
تصویر متحرک
berkeliling, animasi, bergerak, termotivasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از متحرک
تصویر متحرک
ambulante, ambulatorio, animato, mobile, motivato, in movimento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از متحرک
تصویر متحرک
ambulant, geanimeerd, mobiel, gemotiveerd, in beweging
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از متحرک
تصویر متحرک
амбулаторний , анімований , мобільний , мотивований , рухомий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از متحرک
تصویر متحرک
амбулаторный , анимационный , мобильный , мотивированный , движущийся
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از متحرک
تصویر متحرک
ambulatoryjny, animowany, mobilny, zmotywowany, poruszający się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از متحرک
تصویر متحرک
ambulant, animiert, mobil, motiviert, in Bewegung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از متحرک
تصویر متحرک
ambulante, ambulatorial, animado, móvel, motivado, em movimento
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از متحرک
تصویر متحرک
ambulante, ambulatorio, animado, móvil, motivado, en movimiento
دیکشنری فارسی به اسپانیایی