جدول جو
جدول جو

معنی متحالیه - جستجوی لغت در جدول جو

متحالیه
(مُ تَ یَ)
امراءه متحالیه، زنی که شگفتی و زیبایی نماید. (ناظم الاطباء). و رجوع به تحالی و مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متوالیه
تصویر متوالیه
متوالی، پیاپی، پشت سرهم
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ یَ)
مؤنث متوالی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به متوالی شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ یَ)
به معنی پی در پی آینده و پس یکدیگر رونده، مأخوذ از تلو بضمتین و تشدید واو بمعنی در پی کسی رفتن. (آنندراج) (غیاث). و رجوع به متتالی و تتالی شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ)
شگفتی و زیبائی نماینده. یقال: تحالت المراءه اذا ظهرته حلاوه و عجباً. (آنندراج) (ازفرهنگ جانسون). و رجوع به تحالی و مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از متعادیه
تصویر متعادیه
مونث متعادی و ناهموار کلوخدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متواریه
تصویر متواریه
مونث متواری جمع متواریات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متوازیه
تصویر متوازیه
متوازیه در فارسی مونث متوازی: همسویه مونث متوازی جمع متوازیات
فرهنگ لغت هوشیار
مونث متواطی. یا اسما متواطیات. اسمهای متواطی: ... مانند اطلاق لفظ مردم بر معنیی که در اشخاص بسیار موجود است و آنرا اسما متواطیه خوانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متوالیا
تصویر متوالیا
پیاپی پشت هم بطور توالی: دانشجویان متوالیا وارد میشدند
فرهنگ لغت هوشیار
متمادیه در فارسی مونث متمادی: دیر باز دیرند مونث متمادی: ادوار متمادیه
فرهنگ لغت هوشیار
متمایله در فارسی مونث متمایل خمیده، گراینده، کج شونده مونث متمایل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متصالحه
تصویر متصالحه
متصالحه در فارسی مونث متصالح بنگرید به متصالح مونث متصالح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متناهیه
تصویر متناهیه
مونث متناهی مرزین پایاندار مونث متناهی: ابعاد متناهیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متساویه
تصویر متساویه
متساویه در فارسی مونث متساوی: برابر سربه سر مونث متساوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متلالیء
تصویر متلالیء
متلالی در فارسی: مرواریگون روشن تابان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحاسبه
تصویر متحاسبه
مونث متحاسب: جمع متحاسبات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متالیته
تصویر متالیته
فرانسوی آسنویژ (مجموع خواص اختصاصی فلزات)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متحمل، برد باران ساز گاران جمع متحمل در حالت نصبی وجری (در فارسی مراعات نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
متداعیه در فارسی مونث متداعی: هما ویز همچم خواهان مونث متداعی جمع متداعیات
فرهنگ لغت هوشیار
باهماد هنگمه اجتماعی که برای دفاع از منافع اقتصادی مشترک تشکیل میشود سندیکا، انجمن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحلیه
تصویر متحلیه
مونث متحلی جمع متحلیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متوالیه
تصویر متوالیه
مونث متوالی جمع متوالیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متتالیه
تصویر متتالیه
متتالیه در فارسی مونث متتالی در پی آیند مونث متتالی جمع متتالیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتحادیه
تصویر اتحادیه
((اِ تِّ یُِ))
انجمن، هر انجمنی که اهدافی مشترک داشته باشد، تشکیلات صنفی برای حمایت از حقوق شغل و حرفه مشخص
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اتحادیه
تصویر اتحادیه
Confederation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اتحادیه
تصویر اتحادیه
confédération
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از اتحادیه
تصویر اتحادیه
конфедерация
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اتحادیه
تصویر اتحادیه
Föderation
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اتحادیه
تصویر اتحادیه
федерація
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اتحادیه
تصویر اتحادیه
konfederacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اتحادیه
تصویر اتحادیه
联邦
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اتحادیه
تصویر اتحادیه
federação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اتحادیه
تصویر اتحادیه
federazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اتحادیه
تصویر اتحادیه
confederación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی