جدول جو
جدول جو

معنی متحاد - جستجوی لغت در جدول جو

متحاد
(مُ تَ حادد)
با یکدیگر مخالفت کننده. (آنندراج). مخالفت کننده. (ناظم الاطباء) ، بازدارنده. (آنندراج). مر یکدیگر را بازدارنده. (ناظم الاطباء). و رجوع به تحاد شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متضاد
تصویر متضاد
چیزی که با دیگری مخالف باشد، ضد یکدیگر، در ادبیات در فن بدیع به کار بردن کلمات ضد یکدیگر در نظم یا نثر، برای مثال درد از جهت تو عین داروست / زهر از قبل تو عین تریاک (سعدی۲ - ۶۰۵)، تضاد، مطابقه، طباق، مقابل مترادف، در علوم ادبی ویژگی دو کلمۀ مخالف هم مانند سیاه و سفید، سرد و گرم، بلند و کوتاه، شیرین و تلخ، پاک و نا پاک و بیش و کم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
یکی شدن، یگانگی کردن، یگانگی داشتن، یگانگی، همدستی، در ریاضیات تساوی ای که یک یا چند متغیر دارد و به ازای همۀ مقادیر متغیرها صدق می کند
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ دِ)
با هم سخن گوینده. (از آنندراج). با یکدیگرسخن گوینده. (ناظم الاطباء). و رجوع به تحادث شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از متحاسد
تصویر متحاسد
حسد کننده و رشک برنده بر یکدیگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میحاد
تصویر میحاد
تک تپه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متضاد
تصویر متضاد
مخالف یکدیگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحاب
تصویر متحاب
همدوستار یکدیگر را دوست گیرنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحشد
تصویر متحشد
چپیره (گرد آمدن مردم باشد) قوم گرد آمده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحاض
تصویر متحاض
هم انگیخته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحادث
تصویر متحادث
هم گوی هم سخن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
یکی شدن، یگانگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
((اِ تِّ))
یکی شدن، یگانگی کردن، سازگاری، توافق، اجتماع، وحدت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متضاد
تصویر متضاد
((مُ تَ دّ))
ضد یکدیگر، مخالف هم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متحاب
تصویر متحاب
((مُ تَ))
یکدیگر را دوست گیرنده، دوست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
همبستگی، یک پارچگی، هماهنگی، یگانگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متضاد
تصویر متضاد
پادواژه، در برابر، روبرو
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
Alliance, Unification, Union, Unity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
alliance, unification, union, unité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
alliantie, vereniging, unie, eenheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
동맹 , 통합 , 연합
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
同盟 , 統一 , 連合 , 団結
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
ברית , אִחוּד , אִגוּד , אַחְדוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
गठबंधन , एकीकरण , संघ , एकता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
aliansi, penyatuan, persatuan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
พันธมิตร , การรวมตัว , สหภาพ , ความสามัคคี
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
союз , объединение , единство
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
Allianz, Vereinigung, Einheit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
alianza, unificación, unión, unidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
alleanza, unificazione, unione, unità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
aliança, unificação, união, unidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
联盟 , 统一 , 团结
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
sojusz, unifikacja, związek, jedność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
союз , об'єднання , єдність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
ittifak, birleşme, birlik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی