خویشتن را نادان نماینده. (آنندراج). کسی که خویشتن را جاهل و نادان وانمود می نماید و به مکر و حیله نادانی می کند. (ناظم الاطباء). آن که خود را به نادانی زند. خویشتن رانادان نماینده. ج، متجاهلین. (فرهنگ فارسی معین)
خویشتن را نادان نماینده. (آنندراج). کسی که خویشتن را جاهل و نادان وانمود می نماید و به مکر و حیله نادانی می کند. (ناظم الاطباء). آن که خود را به نادانی زند. خویشتن رانادان نماینده. ج، متجاهلین. (فرهنگ فارسی معین)
متجانسه در فارسی مونث متجانس همگن هم مان مونث متجانس. یا اسما متجانسه. اسمهایی هستند که میان آنها مشاکلتی باشد اما مشاکلت لفظ تابع مشاکلت معنی نباشد مانند بشر و بشر بخلاف ناصر و نصیر که مشاکلت لفظ این دو تابع معنی است جمع متجانسات
متجانسه در فارسی مونث متجانس همگن هم مان مونث متجانس. یا اسما متجانسه. اسمهایی هستند که میان آنها مشاکلتی باشد اما مشاکلت لفظ تابع مشاکلت معنی نباشد مانند بشر و بشر بخلاف ناصر و نصیر که مشاکلت لفظ این دو تابع معنی است جمع متجانسات
خدا شناس، خدا پرست آنکه خدا را پرستش کند عابد زاهد، آنکه بعلم الهیات اشتغال دارد: متالهان فلاسفه از سقراط و انبذقلس تا با فلاطون و ارسططالیس چنین گفتند که علتها را یکی علت است، جمع متالهین
خدا شناس، خدا پرست آنکه خدا را پرستش کند عابد زاهد، آنکه بعلم الهیات اشتغال دارد: متالهان فلاسفه از سقراط و انبذقلس تا با فلاطون و ارسططالیس چنین گفتند که علتها را یکی علت است، جمع متالهین