- متتبعین
- مونث متتبع در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
معنی متتبعین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع متتابع در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متبع در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)، جمع متبع در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
شنوندگان
جمع مبتدع، نو آوران نو گذاران جمع مبتدع در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متجشع در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متجرع در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متتبعه، پژوهشگران جمع متتبعه
پذیرندگان به گردن گیرندگان جمع متقبل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مترتب، پا بر جایان فرجام ها جمع مترتب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
جمع متربص، پیوسایان چشم به راهان جمع متربص در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
جمع متدبر، اندیشندگان ژرفکاوان جمع متدبر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
جمع متلبس، پوشندگان جمع متلبس در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متکبر، ابرتنان باد ساران دیمیا دیان جمع متکبر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متعبد، نیایشگران نیایندگان جمع متعبد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متطبب، پزشک نمایان
جمع متضرع، فروتنان زاری کنندگان جمی متضرع در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متصنع در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متشیع در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متشرع، کیشمندان جمع متشرع در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متشبث، در آویزندگان چنگ زنندگان جمع متشبث در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
جمع متنبه، اپخشداران بیدار شوندگان آگاه شوندگان جمع متنبه در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متمتع، کامیابان بر خور داران بهره مندان جمع متمتع در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متوقع در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متورع در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مخترع در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مرتعب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مرتجع، باسپادان جمع مرتجع در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) مقابل متجددین
جمع مرتبط، پیوستگان جمع مرتبط در حالت نصبی وجری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مستبد، خودکامگان خویشکامان جمع مستبد درحالت نصبی و جری (درفارسی مراعات این قاعده نکنند) : بانتقام خون برادر از مستبدین پابحلقه رکاب گذارده بادلیریها و رشادتهای خود روزگار رابردشمن تنگ ساخته بود
جمع مستمع، نیوشایان شنودگان جمع مستمع درحالت نصبی وجری (درفارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع معتبر، ور سنگ ها بود مندان استوانان جمع معتبر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مقتبس در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
یار دیدگان آنان که یاران پیامبر را دیده اند جمع تابع. تابعان، آنانکه اصحاب رسول صلی الله علیه و آله را دیده باشند
کسی که از کسی یاری بخواهد، یاری خواهنده