- متبازی
- گام فراخ نهنده
معنی متبازی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خود ستای
آزما ینده
برابر، با هم مساوی
((مُ تَ))
فرهنگ فارسی معین
برابر یکدیگر، دو خط برابر با هم که هرچه امتداد داده شوند به هم نرسند، موازی، الاضلاع چهار ضلعی ای که اضلاع آن دو به دو با هم موازیند، السطوح فضایی که دارای شش وجه است و هر دو وجه رو به رو متساوی و موازیند
برابر یکدیگر، دو خط مساوی و برابر هم که هرچه امتداد داده شوند به هم نرسند، موازی
فرو پاشنده، فروریخته
درخواست کننده، خواستار
برین، فرایاز، والا
یکدندگی
شراکت
تملق و چاپلوسی
دلباختگی
بازی با آتش، افروختن آلات و ادواتی که با باروت بصورگوناگون ساخته میشود در جشنها و مجالس شادمانی
شرکت (در امور مادی و معنوی) همکاری همدستی
شرکت (در امور مادی و معنوی) همکاری همدستی
جانفشانی کردن، تا پای جان در رزم ایستادن، جان باختن
حالت و کیفیت شاهباز، چیره دستی تسلط
شرکت، همکاری، همدستی
دور از یکدیگر، دور
بلند پایه، بلند و رفیع
ویژگی کسی که با دیگری طرف دعوی باشد، در علم روانشناسی چیزی که چیز دیگر را به خاطر بیاورد، فراخواننده، داعی
هراسان، ترسان، بیمناک، در حال ترس و بیم
کسی که از دیگری خواهان چیزی یا انجام کاری است، آنکه از کسی طلب دارد، طلبکار
سپاهیگری، مربوط به سرباز مثلاً لباس سربازی، دلاوری، شجاعت، فداکاری، جانبازی
جدا از یکدیگر، آنچه با دیگری دوری و تفاوت دارد، ضد یکدیگر
وستاری دشفرمانی خیره سری ای که در ابلهی و خیره سری خر تر از گاو و هرزه تر ز خری (سنائی)
در تازی نیامده نستوهی جنگاوری عمل مبارز جنگجویی: دیگری گفت: سبکتگین بمبارزی و مروت و سخاوت... از همه مقدم تر است
دشمن پیش آینده، دیوارشکسته، هما ویز، همچم، خواهان هم را خواننده، آنکه با دیگری دعوی و مرافعه دارد، معنیی که معنی دیگر را بخاطر آورد
متباین درفارسی: جدا، نا ساز، نا برابر
داد و ستد کننده
جدا شونده از یکدیگر، مخالف: دیگر طرایق مختلف و متباین که اکابر فضلا و بلغا را بود و اگر از هر یکی انموذجی باز نماییم با طالت انجامد. الفاظ بسیار که بر معانی بسیار دلالت کند هر لفظی بر معنیی دیگر بی اشتراک مانند: انسان و اسب: و گمان افتد که هر دو لفظ مترادفند و نباشد بلک متباین باشد مانند سیف و حسام چه سیف شمشیر باشد و حسام شمشیر بران. و اما قسم دوم که الفاظ بسیار بر معانی بسیار دلالت کند هر لفظی بر معنیی دیگر بی اشتراک آنرا اسما متباینه خواندند، دو عدد نا مساوی را گویند که نسبت بهم اصم باشند بطوری که نه با عدد ثالثی وفق داشته باشند و نه بزرگتر بر کوچکتر قابل بخش باشد مثل 10 و 7 بعبارت دیگر دو عدد نا مساوی را نسبت بیکدیگر متباین گویند وقتی که مقسوم علیه مشترک آنها واحد باشد یعنی جز واحد بعدد دیگری تقسیم پذیر نباشند درین صورت بزرگترین مقسوم علیه مشترک آنها همان واحد است مانند: 26 و 15 مقابل متداخل متوافق
شکوفه بار شکوفه زار
گول نما
کینه ورز دشمنی کننده