- متانت
- وقار و سنگینی، محکم بودن، نیرومندی
معنی متانت - جستجوی لغت در جدول جو
- متانت
- استواری و محکمی، پایداری و برقراری و ثبات قدم و استحکام
- متانت ((مَ نَ))
- پایداری، استواری، سنگینی، وقار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنکه طعنه می زند، عیب جو
جا، جایگاه، پایگاه، منزلت، مقام
خوار شدن، خواری، ذلت، سستی، بدنامی، رسوایی
کسی که در کاری تامل و درنگ می کند، درنگ کننده
درنگ کننده آهسته کار متاهل یالمند زندار آنکه در امری درنگ و تامل کند درنگ کننده
متانت در فارسی: استواری، نیرو مندی، گرانسنگی، پابر جایی
آکجوی نکوهنده جوینده سهو و خطای دیگری عیب گیرنده سرزنش کننده: ... تا هر نا محرم نا اهلی با سرار قدم بینانگردد و دست هر متعنتی بدریافت آن نرسد جمع متعنتین
جایگاه، پایگاه و مرتبه، عزت و جاه و درجه
خواری و دونی و ذلت و فرومایگی
بدبو شدن، بدبویی
گازی بی رنگ، بی بو، بی طعم، سبک تر از هوا و قابل احتراق که با شعلۀ زرد در هوا می سوزد و در مرداب، فاضلاب و معادن زغال سنگ یافت می شود، گاز مرداب
گازی است بی بو و بی رنگ و قابل نفوذتر و سبکتر از هوا که اولین ترکیب سلسله هیدروکربورهای اشباع شده است
((مِ))
فرهنگ فارسی معین
گازی است بی بو و بی رنگ و قابل نفوذتر و سبک تر از هوا که اولین ترکیب سلسله هیدروکربورهای اشباع شده است. این گاز در طبیعت از تجزیه و پوسیده شدن بقایای موجودات زنده خصوصاً فساد گیاهان در مرداب ها ح اصل می شود و به همین جهت آن را به نا
کسی که متانت دارد