جدول جو
جدول جو

معنی متامتی - جستجوی لغت در جدول جو

متامتی
گیاهی که کنار جوی آب روید و از آن برای درمان زخم یا آماس استفاده
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

فرقه ای که پیروان آن در نهان به تقوا و عبادت می پردازند و در ظاهر خلاف آن را می نمایانند، پیروان حمدون بن احمد بن عماره القصار (از مشایخ صوفیه)، حمدونیه، قصاریه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مگامتر
تصویر مگامتر
واحد اندازه گیری طول، برابر با یک میلیون متر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متمادی
تصویر متمادی
مدت دار، طولانی، ویژگی کسی که بر چیزی اصرار و لجاج کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ملامتی
تصویر ملامتی
سزاوار ملامت و سرزنش، در تصوف ملامتیه
فرهنگ فارسی عمید
(شُ دَ)
تمامت. جملگی. همه: بعد از آن تمامتی اصفهان و تمامتی اهواز و... بسیاری دیگر از شهرها فتح کرد. (تاریخ قم ص 294). رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ ءَتْ تی)
رفق و نرمی کننده. (آنندراج). آن که موافقت می کند در مؤانست و مرافقت، ملایم در کردار و مهربان و حلیم، آن که یا آنچه می رسد و ناگاه برخورد می کند و بغته ً می آید و صادر می گردد و واقع می شود، آماده و آراسته و مستعد، سهل و آسان. (ناظم الاطباء). و رجوع به تأتی شود
لغت نامه دهخدا
(مَ مَ)
مأخوذ ازتازی، منسوب به ملامت و سزاوار نکوهش و مستحق ملامت. (ناظم الاطباء) ، پیرو فرقۀ ملامتیه. ملامی: ترس قدریان و رجای مرجیان صفت ملامتی بود و اندر تحت این رمزی است. (کشف المحجوب هجویری چ لنینگراد ص 74). مرائی راهی رود که خلق ورا قبول کند و ملامتی به تکلف راهی رود که خلق ورا رد کند. (کشف المحجوب هجویری ایضاً ص 75). پس ملامتی را باید که نخست خصومت دنیائی و عقبائی از خلق منقطع کند. (کشف المحجوب هجویری ایضاً ص 75).
از پس کنیت سگی چیست به شهر نام ما
دردکش ملامتی، سیم کش قلندری.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 428).
و رجوع به ملامتیان شود
لغت نامه دهخدا
مسامتت در فارسی رودر رویی مقابله کردن، یا برهان مسامته. یکی از براهینی است که بمنظور اثبات تناهی ابعاد اقامه شده است. ماحصل برهان آنکه دو خط متوازی هرگاه بنحوی از انحاء مسامت یکدیگر گردند در اولین نقطه مسامته زاویه ای حادث میکنند و ناچار اولین نقطه ای در مسامته بایستی وجود داشته باشد، بعد از این مقدمه گوییم که خطی از مرکز کره بطور متناهی و مستقیم (بالفرض) خارج میکنیم و خط دیگری بطور بی نهایت از خارج کره محاذی با آن رسم مینماییم وبعد کره را حرکت میدهیم بنحوی که خط مخرج از مرکز کره با خط خارج یعنی خطی که از خارج کره رسم شده است مسامت (هم سمت) شوند ناچار حصول مسامته در اولین نقطه خط متناهی یا غیر متناهی است و بافرض اینکه خط خارج از کره غیرمتناهی است هر نقطه از آن که اولین نقطه مسامته فرض شود مافوق آن نقطه دیگری است بطور بی نهایت و در نتیجه لازم میاید که اولین نقطه هم سمت یعنی مسامت نباشد و بالنتیجه مسامته حاصل نگردد و این امر خلاف فرض و واقع است زیرا بالوجدان میدانیم که موازات قطع شده و مسامته حاصل شده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متماشی
تصویر متماشی
آمد و شد کننده
فرهنگ لغت هوشیار
در تازی نیامده منگیا گری قماربازی} صد هزاران چنین فسون و فریب کرده ام از مقامری بشکیب) (هفت پیکر چا. استانبول 225)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملامتیه
تصویر ملامتیه
سرزنشدوستان نکوهشیان سرزنشدوستی برو درویه پیش دنباله ملامتیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستامی
تصویر مستامی
کنیز گیرنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متمادی
تصویر متمادی
دراز، هر چیز طولانی کشیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحامی
تصویر متحامی
خویشتندار، پرهیزنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متفاتی
تصویر متفاتی
وچر خواه (وچر فتوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متعامی
تصویر متعامی
کور نما کور دروغین
فرهنگ لغت هوشیار
متامله در فارسی مونث متامل: درنگ کننده، فرجام اندیش مونث متامل جمع متاملات
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متامل، درنگ کنندگان فرجام اندیشان جمع متامل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
در تازی نیامده سپسی متاخر بودن مقابل متقدمی تقدم: پیدا کردن حال متقدمی و متاخری که پیشی و پسی بود
فرهنگ لغت هوشیار
ساخته نادرست فارسی گویان به جای ملامی نکوهشی منسوب به ملامت، پیرو ملامتیه: (از پس کنیت سگی چیست بشهر نام ماک درد کش ملامتی سیم کش قلندری) (خاقانی. سج. 428) توضیح در عربی تاء مصدری و نظایر آن از آخر کلمات ملحق به یاء نسبت حذف شود و} ملامی {گویند اما در فارسی ملامتی و اباحتی بسیار استعمال شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متمادی
تصویر متمادی
((مُ تَ))
طولانی، دائمی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سلامتی
تصویر سلامتی
تندرستی، بهزیستی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سلامتی
تصویر سلامتی
Health, Healthiness, Wellness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تمامیت
تصویر تمامیت
Totality
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تمامیت
تصویر تمامیت
целостность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سلامتی
تصویر سلامتی
здоровье , благополучие
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تمامیت
تصویر تمامیت
Gesamtheit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سلامتی
تصویر سلامتی
Gesundheit, Wohlbefinden
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تمامیت
تصویر تمامیت
цілісність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سلامتی
تصویر سلامتی
здоров'я , добробут
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تمامیت
تصویر تمامیت
całkowitość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سلامتی
تصویر سلامتی
zdrowie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تمامیت
تصویر تمامیت
整体
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سلامتی
تصویر سلامتی
健康
دیکشنری فارسی به چینی