جدول جو
جدول جو

معنی مبکم - جستجوی لغت در جدول جو

مبکم
(مُ بَکْ کِ)
خاموش و ساکت و بی زبان و گنگ، ساکت کننده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مبرم
تصویر مبرم
بی مزه گوی ملامت آور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محکم
تصویر محکم
استوار، سخت، دارای پایداری که به راحتی سست نمی شود مثلاً ایمان محکم، ویژگی آنچه دارای سنجیدگی و استواری است، باوقار، متین، مقابل متشابه، آیه ای که معنی آن واضح و آشکار است، به سختی، به شدت، مورد وثوق و اطمینان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ابکم
تصویر ابکم
زبان بسته، لال، گنگ، بکم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبسم
تصویر مبسم
دندان پیشین، کنایه از لب و دهان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبرم
تصویر مبرم
شدید، محکم، ثابت، قاطع، استوار شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
نامشخص، نامعلوم، ویژگی کار مشکل و پیچیده، پوشیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبکل
تصویر مبکل
آینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرکم
تصویر مرکم
انباره (انباره باطری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محکم
تصویر محکم
استوار کننده، بازدارنده، منع کننده، سخت استوار، استوار گرداننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبرم
تصویر مبرم
استوار ساختن، محکم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبسم
تصویر مبسم
دندان پیشین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبکر
تصویر مبکر
پگاه خیزاننده، پگاه آینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبزم
تصویر مبزم
دندان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبکی
تصویر مبکی
گریاننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
دربسته، بیهوش، کار فرو بسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبذم
تصویر مبذم
توانا پر توان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبکم
تصویر تبکم
درماندن در سخن ماندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبکم
تصویر آبکم
نوعی از مار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محکم
تصویر محکم
((مُ کَ))
سخت، استوار، شدید، با نیرو، قدرت یا فشار بسیار زیاد، آیاتی از قرآن که معنی اش روشن است و نیازی به تعبیر ندارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محکم
تصویر محکم
((مُ حَ کِّ))
انصاف دهنده
فرهنگ فارسی معین
((مُ حَ کَّ))
مردی مسلمان که او را اختیار دهند میان قتل و کفر و او قتل را قبول کند و اسلام خویش راحفظ نماید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مبرم
تصویر مبرم
((مُ رَ))
استوار، محکم، (فا) زیاد، وافر، پارچه ای که دو بافته باشند، رسن دو تا، برهم تافته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مبسم
تصویر مبسم
((مَ س))
دندان های پیشین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مبسم
تصویر مبسم
((مَ سَ))
تبسم کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
((مُ هَ))
نامعلوم، مجهول، پیچیده، دارای ابهام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ابکم
تصویر ابکم
((اَ کَ))
گنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ابکم
تصویر ابکم
خاموش، گنگ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از محکم
تصویر محکم
استوار، پابرجا، سخت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
دو پهلو، پوشیده، پیچیده، سربسته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
Ambiguous, Blurred, Blurry, Cryptic, Inscrutable, Perplexing, Obscure, Indistinct, Mystifying, Nebulous, Puzzling, Shadowy, Vague
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از محکم
تصویر محکم
Firm, Robust, Solid, Solidly, Soundly, Staunch, Stout, Tight, Tightly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
ambíguo, borrado, críptico, indistinto, inescrutável, desconcertante, nebuloso, obscuro, sombrio, vago
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از محکم
تصویر محکم
firme, robusto, sólido, solidamente, com som, apertado, firmemente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
mehrdeutig, verschwommen, kryptisch, undeutlich, unerschütterlich, mystifizierend, nebulös, dunkel, verwirrend, rätselhaft, schattig, vage
دیکشنری فارسی به آلمانی