جدول جو
جدول جو

معنی مبهت - جستجوی لغت در جدول جو

مبهت
(مُ بَهَْ هَِ)
حیران کننده و آشفته کننده و مشوش کننده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
لغت نامه دهخدا
مبهت
حیران کننده و آشفته کننده و مشوش کننده
تصویری از مبهت
تصویر مبهت
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مبهج
تصویر مبهج
شادی آورنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبرت
تصویر مبرت
کار نیک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبهوت
تصویر مبهوت
متحیر، سرگردان، بهت زده، حیرت زده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبهی
تصویر مبهی
ویژگی هر دارویی که نیروی جنسی را افزایش دهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبیت
تصویر مبیت
شب را در جایی به سر بردن، جای خوابیدن، خوابگاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
نامشخص، نامعلوم، ویژگی کار مشکل و پیچیده، پوشیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ابهت
تصویر ابهت
بزرگی، جلال و شکوهی که باعث ترس و احترام در مخاطب می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبیت
تصویر مبیت
خوابیدن، شب گذراندن، خفتن
فرهنگ لغت هوشیار
شادی بخش شادی آفرین شادی بخش شادی آفرین شاد سازنده مسرور کننده. شاد سازنده مسرور کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
دربسته، بیهوش، کار فرو بسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبهی
تصویر مبهی
ور نفزا دارویی که قوه باه بیفزاید زیاد کننده قوه باه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبهوت
تصویر مبهوت
حیران و سرگشته و متحیر
فرهنگ لغت هوشیار
نیکی کردن، عمل خیر نیکی: ثمره خردمندان امین که حق احسان و مبرت بحسن معاملت نگاه دارند. . ، جمع مبرات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبات
تصویر مبات
شب گذراندن
فرهنگ لغت هوشیار
پوشیدگی امری، مشابهت، شک تردید، ظن احتمال، اشتباه، اشکال، مثل ماند، جمع شبهات یا دفع شبهت کردن، برطرف کردن شک و گمان از امری. یا زایل کردن شبهت. دفع شبه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جبهت
تصویر جبهت
پیشانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابهت
تصویر ابهت
شکوه و جلال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبرت
تصویر مبرت
((مَ بَ رَّ))
اطاعت از فرمان پدر و مادر، در فارسی به معنای کار خیر، نیکی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مبهج
تصویر مبهج
((مُ هِ))
شاد سازنده، مسرور کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
((مُ هَ))
نامعلوم، مجهول، پیچیده، دارای ابهام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مبهوت
تصویر مبهوت
((مَ))
سرگردان، حیرت زده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مبیت
تصویر مبیت
((مُ بَ یِّ))
آنکه اراده کاری کند در شب و تصمیم گیرد، گفتگو کننده در شب، شبیخون آورنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مبیت
تصویر مبیت
جای خواب، شب را گذراندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شبهت
تصویر شبهت
((شُ هَ))
پوشیدگی امری، شک و گمان، اشک ال در تشخیص حق از باطل، مثل، مانند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ابهت
تصویر ابهت
((اُ بُ هَّ))
بزرگی، بزرگواری، عظمت، تکبر، نخوت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ابهت
تصویر ابهت
شکوه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
دو پهلو، پوشیده، پیچیده، سربسته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مبهوت
تصویر مبهوت
گیج
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مبهوت
تصویر مبهوت
Dazedly, Stunning
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
Ambiguous, Blurred, Blurry, Cryptic, Inscrutable, Perplexing, Obscure, Indistinct, Mystifying, Nebulous, Puzzling, Shadowy, Vague
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
ambíguo, borrado, críptico, indistinto, inescrutável, desconcertante, nebuloso, obscuro, sombrio, vago
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مبهوت
تصویر مبهوت
atônito, impressionante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مبهوت
تصویر مبهوت
benommen, atemberaubend
دیکشنری فارسی به آلمانی