نکویی کرده شده. (غیاث) (آنندراج). مأخوذ از تازی، نیکویی کرده شده و پسندیده، مقبول در نزد خدا. (ناظم الاطباء). پذیرفته شده. قبول شده. مقبول. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : در گهش کعبه شد که طاعت خلق چون به سنت کنند مبرور است. مسعودسعد. - حج مبرور، حج مقبول. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ، مرحوم. (ناظم الاطباء). شادروان: مرحوم مغفور مبرور جنت مکان خلد آشیان فلان... (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، گفتار راست. (ناظم الاطباء). - بیع مبرور، بیعی که در آن شبهه و خیانت و دروغ نباشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
نکویی کرده شده. (غیاث) (آنندراج). مأخوذ از تازی، نیکویی کرده شده و پسندیده، مقبول در نزد خدا. (ناظم الاطباء). پذیرفته شده. قبول شده. مقبول. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : در گهش کعبه شد که طاعت خلق چون به سنت کنند مبرور است. مسعودسعد. - حج مبرور، حج مقبول. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ، مرحوم. (ناظم الاطباء). شادروان: مرحوم مغفور مبرور جنت مکان خلد آشیان فلان... (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، گفتار راست. (ناظم الاطباء). - بیع مبرور، بیعی که در آن شبهه و خیانت و دروغ نباشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
به هلاک نزدیک کرده شده. (غیاث) (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، اندیشه و آنچه در دل گذرد. (غیاث) (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). تصورشده و دریافت شده. (ناظم الاطباء). و رجوع به خطور شود
به هلاک نزدیک کرده شده. (غیاث) (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، اندیشه و آنچه در دل گذرد. (غیاث) (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). تصورشده و دریافت شده. (ناظم الاطباء). و رجوع به خطور شود
نبشته. (آنندراج). مکتوب. نوشته شده. مرقوم. مرتسم. مسطر. مزبور: و الطور و کتاب مسطور. (قرآن 1/52 و 2). کان ذلک فی الکتاب مسطوراً. (قرآن 58/17 و 6/33). دیگر قصه به جای ماندم که دراز است و در تواریخ مسطور. (تاریخ بیهقی). حروف عقل بشمارم که مسطور است اشیا را کتاب نفس برخوانم که باشد نسخه ای در جان. ناصرخسرو. خامشی از کلام بیهده به در زبور است این سخن مسطور. ناصرخسرو. عتبی رساله ای در مرثیۀ او انشا کرده است در اصل کتاب مسطور است. (ترجمه تاریخ یمینی ص 441). کیفیت وقایعی که در عهد ایشان بود به حسب معرفت مسطور شد. (جهانگشای جوینی). بلوغ را چه نشان است ؟ گفت: آنچه در کتب علما مسطور است سه نشان دارد. (گلستان سعدی)
نبشته. (آنندراج). مکتوب. نوشته شده. مرقوم. مرتسم. مسطر. مزبور: و الطور و کتاب مسطور. (قرآن 1/52 و 2). کان ذلک فی الکتاب مسطوراً. (قرآن 58/17 و 6/33). دیگر قصه به جای ماندم که دراز است و در تواریخ مسطور. (تاریخ بیهقی). حروف عقل بشمارم که مسطور است اشیا را کتاب نفس برخوانم که باشد نسخه ای در جان. ناصرخسرو. خامشی از کلام بیهده به در زبور است این سخن مسطور. ناصرخسرو. عتبی رساله ای در مرثیۀ او انشا کرده است در اصل کتاب مسطور است. (ترجمه تاریخ یمینی ص 441). کیفیت وقایعی که در عهد ایشان بود به حسب معرفت مسطور شد. (جهانگشای جوینی). بلوغ را چه نشان است ؟ گفت: آنچه در کتب علما مسطور است سه نشان دارد. (گلستان سعدی)
اندوده نان آبکامه اندوده، کم کرده: در سرواد بیتی باشد که یک نیمه از اجزاء اصلی آن کم کرده باشند چنانکه مربع هزج که در اصل دایره عجم مثمن است و در اشعار عرب روا باشد که جهار دانگ از اجزای بحری کم کنند چنانکه از رجز و منسرح که در اصل دایره عرب مسدس اند
اندوده نان آبکامه اندوده، کم کرده: در سرواد بیتی باشد که یک نیمه از اجزاء اصلی آن کم کرده باشند چنانکه مربع هزج که در اصل دایره عجم مثمن است و در اشعار عرب روا باشد که جهار دانگ از اجزای بحری کم کنند چنانکه از رجز و منسرح که در اصل دایره عرب مسدس اند
درد مند شکم کسی که بدرد شکم مبتلی شود، مبتلی به اسهال مزمن: و اینجا درد دندان و کفله بر روی پدید آمد و مبطون شدم و زانو ها از آب خوردن بدرد است، کسی که همواره از او باد و غایط خارج شود و باندازه یک نماز فرصت و مهلت نداشته باشد چنین شخص باید برای هر نماز یک وضو بگیرد
درد مند شکم کسی که بدرد شکم مبتلی شود، مبتلی به اسهال مزمن: و اینجا درد دندان و کفله بر روی پدید آمد و مبطون شدم و زانو ها از آب خوردن بدرد است، کسی که همواره از او باد و غایط خارج شود و باندازه یک نماز فرصت و مهلت نداشته باشد چنین شخص باید برای هر نماز یک وضو بگیرد
کسی که به درد شکم مبتلی شود، مبتلی به اسهال مزمن، کسی که همواره از او باد و غایط خارج شود و به اندازه یک نماز فرصت و مهلت نداشته باشد، چنین شخص باید برای هر نماز یک وضو بگیرد
کسی که به درد شکم مبتلی شود، مبتلی به اسهال مزمن، کسی که همواره از او باد و غایط خارج شود و به اندازه یک نماز فرصت و مهلت نداشته باشد، چنین شخص باید برای هر نماز یک وضو بگیرد