- مبصرات
- جمع مبصره، جمع مبصره، جمع مبصره
معنی مبصرات - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع تبصر
برابری و نبرد کردن با کسی در کاری
جمع مبشره، مژده دادگان مژده یافتگان، جمع مبشره، مژده دهندگان، بادهای باران انگیز جمع مبشره، جمع مبشره: مژده دهنده ها، معجزات رسول ص پیش از نبوت مقابل معجزات بینات: مبشرات آنست (معجزاتی است) که پیش از ظهور خورشید رسالت او (پیامبر ص) ظاهر شده است
مبسرات به گونه رمن بادهای باران انگیز
نوعی طلاق به علت از هم بیزار شدن زن و مرد، ادعای برابری نمودن
مبرت ها، کارهای نیک، جمع واژۀ مبرت
خوبیها، نیکویی ها
جمع تبطر
جمع واژۀ محصنه، زن شوهردار
فخر کردن، نازیدن به کسی یا چیزی
با هم رفتن، هم قدم شدن، با یکدیگر برابری کردن، با یکدیگر سخن گفتن
اهتمام، توجه، اعتنا، در امری فکر و اندیشه کردن
جمع واژۀ قاصر، کوتاه، نارسا، عاجز، قصور کننده، کوتاهی کننده
گزاره ها تعبیر کردن (کلام خواب و جز آن) شرح دادن، تکلم کردن، تعبیر شرح، تکلم، طرز بیان طریقه ادای سخن، انشا، مجموع چند جمله به هم پیوسته جمع عبارات. یا به عبارت دیگر 0 به عبارت اخری. یا فن عبارت. باری ارمینیاس. یکی از بخشهای علوم منطقیه. یا عبارت بودن از. شامل بودن متضمن بودن
جمع قاصره، کوتاهی کنندگان مونث قاصر، زنی که جز شوهر خود بدیگری چشم ندارد، جمع قاسرات
آشکار کردن، ظاهر کردن دشمنی، ظهور
جمع مباح، روا ها شایست ها
جمع مبدله، ورتیکان، دگرگشتگان، دگردیسان
جمع مبدعه، نو پدیدان آفریدگان، جمع مبدعه، نو یابان جمع مبدعه (مبدع) چیزهای تازه پدید آمده آفریده ها: و بعد از وقوف بر حقایق آن گرد دقایق مبدعات برآمدم، جمع مبدعه
جمع مبدده متفرقات پراکنده ها
جمع مبتکره، نو پدید ها نو آیین ها جمع مبتکره (مبتکر)
فخر کردن
فکر کردن در امری اندیشیدن، اهتمام کردن، یا بی مبالات. بدون تفکر بی اندیشه: و از اقدام بی تحاشی آن قوم بر قصد ولایت چنو پادشاهی قادر و قاهر و اقتحام بی مبالات آن جماعت در غمار دیار... شکسته شد، بی قید و بند سهل انگار: ... هنرمند خوبی است لیکن در کارهایش کمی بی مبالاتی است. اهتمام کردن
با هم گریستن
جمع مبارکه، همایون ها فرخ ها جمع مبارکه
جنگ و کارزار
جمع مبارزه، رزم ها کار زارها جمع مبارزه: مبارزات سیاسی
مبارات در فارسی: بیزاری از هم، چشم همچشمی
جمع مبیضه، سپید پوشان، نا نوشته ها سپید مانده ها، سپید گران جمع مبیضه
جمع مبهیه، ور نفزا ها جمع مبهیه
کارهای دشوار، امور پیچیده و مشکل، معضلات سخت
جمع مبنیه، بنیافتگان سازیدگان اورتشان جمع مبنیه