- مبدل
- عوض شده، تبدیل شده
معنی مبدل - جستجوی لغت در جدول جو
- مبدل
- تغییرداده شده، عوضی
- مبدل
- بدل شده و تبدیل شده، دیگرگون
- مبدل ((مُ بَ دَّ))
- بدل شده، تبدیل شده
- مبدل ((مُ بَ دِّ))
- تغییردهنده، بدل کننده
- مبدل
- Adaptor
- مبدل
- adaptador
- مبدل
- Adapter
- مبدل
- adapter
- مبدل
- адаптер
- مبدل
- адаптер
- مبدل
- adapter
- مبدل
- adaptador
- مبدل
- adaptateur
- مبدل
- adattatore
- مبدل
- एडेप्टर
- مبدل
- adaptor
- مبدل
- adaptör
- مبدل
- アダプター
- مبدل
- adapta
- مبدل
- ตัวเชื่อมต่อ
- مبدل
- অ্যাডাপ্টর
- مبدل
- محوّلٌ
- مبدل
- اڈاپٹر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مبدله مونث مبدل: ورتیک دگر گشته مونث مبدل: ورتیده مبدله در فارسی مونث مبدل: ور تنده مونث مبدل جمع مبدلات. مونث مبدل جمع مبدلات
خاستگاه، آغاز
دگرگون گردیدن، عوض شدن، تبدیل، تحویل
میانگین، عددی که از جمع کردن چند عدد و تقسیم آن بر تعداد آن اعداد حاصل می شود
تعدیل کننده
تعدیل کننده
تبدیل شونده، عوض شونده
پراکنده، متفرق، پریشان
آغاز، سبب، اصل، خداوند
عوض شدن، بدل شدن، دگرگون شدن