بطیخ زار. (منتهی الارب) (از محیطالمحیط). بطیخ زار و فالیز خربزه. (آنندراج) (ناظم الاطباء). پالیز. (دهار). فالیز خربزه. (غیاث) : ای ضیاءالحق حسام الدین درآر این سر خر را از این بطیخ زار تا سر خر چون بمرد از مسلخه نشو دیگر باشدش زین مبطخه. مولوی (مثنوی چ خاور ص 277). ، فالیز خیار و کدو و جز آن. (از ناظم الاطباء)
بطیخ زار. (منتهی الارب) (از محیطالمحیط). بطیخ زار و فالیز خربزه. (آنندراج) (ناظم الاطباء). پالیز. (دهار). فالیز خربزه. (غیاث) : ای ضیاءالحق حسام الدین درآر این سر خر را از این بطیخ زار تا سر خر چون بمرد از مسلخه نشو دیگر باشدش زین مبطخه. مولوی (مثنوی چ خاور ص 277). ، فالیز خیار و کدو و جز آن. (از ناظم الاطباء)
کفچۀ افروشه. (منتهی الارب) (آنندراج). کفچۀ حلواگر. (دهار). نوعی از کفچه. (ناظم الاطباء). ملعقه ای که با آن خبیص را بهم زنند. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط)
کفچۀ افروشه. (منتهی الارب) (آنندراج). کفچۀ حلواگر. (دهار). نوعی از کفچه. (ناظم الاطباء). ملعقه ای که با آن خبیص را بهم زنند. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط)
سبب گنده دهنی. و منه حدیث عمر رضی اﷲ عنه: ایاکم و نومه الغداوه فانها مبخره مجفره مجعره. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). هر چیز که سبب گنده دهنی شود. (ناظم الاطباء)
سبب گنده دهنی. و منه حدیث عمر رضی اﷲ عنه: ایاکم و نومه الغداوه فانها مبخره مجفره مجعره. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). هر چیز که سبب گنده دهنی شود. (ناظم الاطباء)
بخوردان یا مجمره که بخور درآن سوزانند. ج، مباخر. (از محیط المحیط) (از اقرب الموارد). عودسوز. (آنندراج). بخوردان که در آن کندر و مانند آن میسوزانند. ج، مباخر. (ناظم الاطباء)
بخوردان یا مجمره که بخور درآن سوزانند. ج، مَباخِر. (از محیط المحیط) (از اقرب الموارد). عودسوز. (آنندراج). بخوردان که در آن کندر و مانند آن میسوزانند. ج، مباخر. (ناظم الاطباء)
سبب بخل و منه الولد محببه مبخله. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). آن که سبب بخل و زفتی گردد و شخص را بزفتی بخواند. و منه الولد محببه مبخله. (ناظم الاطباء)
سبب بخل و منه الولد محببه مبخله. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). آن که سبب بخل و زفتی گردد و شخص را بزفتی بخواند. و منه الولد محببه مبخله. (ناظم الاطباء)
ابل مخبخبه، شتران بسیار و شتران نیکو و خوب و کل من رآها قال ما احسنها. (منتهی الارب). شتران بسیار و فربه و نیکو که هرکس آنها را بیند تحسین می کند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به مادۀ قبل شود
ابل مخبخبه، شتران بسیار و شتران نیکو و خوب و کل من رآها قال ما احسنها. (منتهی الارب). شتران بسیار و فربه و نیکو که هرکس آنها را بیند تحسین می کند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به مادۀ قبل شود