جدول جو
جدول جو

معنی مبایعه - جستجوی لغت در جدول جو

مبایعه
مبایعت، با هم خرید و فروش کردن، بیعت کردن
تصویری از مبایعه
تصویر مبایعه
فرهنگ فارسی عمید
مبایعه
مبایعه و مبایعت در فارسی: خرید و فروش، سر سپردن هم پیمان شدن خرید و فروش کردن، بیعت کردن، خرید و فروش، بیعت
فرهنگ لغت هوشیار
مبایعه
((مُ یِ عِ))
خرید و فروش کردن، بیعت کردن، خرید و فروش، بیعت
تصویری از مبایعه
تصویر مبایعه
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مبایعت
تصویر مبایعت
با هم خرید و فروش کردن، بیعت کردن
فرهنگ فارسی عمید
مباینه و مباینت در فارسی: اویناختاری ناسازی از هم جدا شدن از یکدیگر جدا شدن با هم مخالف بودن جمع مباینات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبایعت
تصویر مبایعت
بیعت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
در فارسی: مباضعه و مباضعت: گای گادن جماع کردن آرمیدن: و بلفظ فعل از آنست که فعل در باب مباشرت و مباضعت مضاف با مرد است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشایعه
تصویر مشایعه
با کسی دوستی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مباینه
تصویر مباینه
((مُ یِ نَ یا نِ))
جدا شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مایعه
تصویر مایعه
در تازی مائعه مونث مائع آبگونه مونث مایع جمع مایعات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبایع
تصویر مبایع
خریدار خریدار خرید کننده جمع مبایعین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبایع
تصویر مبایع
((مُ یِ))
خریدار، خرید کننده، جمع مبایعین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مبارکه
تصویر مبارکه
(دخترانه)
مؤنث مبارک، خوش یمن، خجسته، فرخنده، از نامهای فاطمه (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مبارزه
تصویر مبارزه
پیکار، چالش، ستیز، نبرد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مبادله
تصویر مبادله
داد و ستد، هم گهولی، گهولش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مباحثه
تصویر مباحثه
گفتمان، گفتاورد، گفت و شنود
فرهنگ واژه فارسی سره
چهار تایی مونث رباعی، چهار دندان که میان ثنایا و انیاب باشد، جمع رباعیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سباعیه
تصویر سباعیه
مونث سباعی هفت پاره هفت بند مونث سباعی جمع سباعیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مباهله
تصویر مباهله
لعن و نفرین کردن به یکدیگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مباینت
تصویر مباینت
جدایی، تضاد، دشمنی، خصومت، تفاوت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبادله
تصویر مبادله
با کسی چیزی بدل کردن، چیزی عوض چیز دیگر گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مباحثه
تصویر مباحثه
گفتگو، گفتن و شنیدن، با هم بحث کردن، گفت و شنو، گفت و شنفت، گفت و شنود، گفت و شنید
فرهنگ فارسی عمید
کیانایی: کسانی که اپرام (طبیعت) را سازنده جهان می دانند، کسانی که آدمی را آفریده کیانای چارینه می دانند حکیمی که آدمی را آفریده از چهار طبیعت (طبایع اربع) می داند، حکیمی که طبیعت و دهر را خالق جهان می دانست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبادهه
تصویر مبادهه
فرو گرفتن ناگاه گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبادله
تصویر مبادله
معاوضه، تاخت زدن پایاپای
فرهنگ لغت هوشیار
مبادرت در فارسی: یازش، شتاب شتابی کردن، دلیری کردن، پیشی پیشی گرفتن پیشی گرفتن سبقت گرفتن، شتاب کردن تعجیل نمودن، اقدام بامری کردن، پیشی سبقت: ... پادشاهی را بمکان او مفاخرت است و دولت را بخدمت او مباردت، تعجیل شتاب، اقدام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مباداه
تصویر مباداه
مبادات در فارسی: آشکار کردن نمایاندن، کین نمایی آشکار کردن دشمنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مباحثه
تصویر مباحثه
بحث و جدال و مجادله، با یکدیگر پژوهیدن علم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبدایه
تصویر مبدایه
مبدئیت در فارسی: فرا کانی، آغازش، دیرینگی پیشینگی
فرهنگ لغت هوشیار
مبتدعه در فارسی مونث مبتدع: نو آور نو گذار مونث مبتدع جمع مبتدعات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مباینت
تصویر مباینت
از یکدیگر جدا شدن با هم مخالف بودن جمع مباینات
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مبایع، خریداران جمع مبایع در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) خرید کنندگان خریداران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مباهله
تصویر مباهله
همدیگر را نفرین کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مباهره
تصویر مباهره
خود ستایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مباهاه
تصویر مباهاه
مباهات در فارسی نازش نازیدن به خود بالیدن
فرهنگ لغت هوشیار