جدول جو
جدول جو

معنی مباشرین - جستجوی لغت در جدول جو

مباشرین
(مُ شِ)
مردمان مباشرکار. (ناظم الاطباء). جمع واژۀ مباشر. پیشکاران. عاملین. متصدیان: و هر یک از عمال و حکام و مباشرین مالیات دیوانی تأخیر در وجوه انفاذی خزانۀ عامره مینمودند. (تذکرهالملوک چ دبیرسیاقی چ 2 ص 29). و آنها بر چندین دسته هستند: 1- مباشرین مالیات دیوانی. 2- مباشرین صدرخاصه. 3- مباشرین موقوفات. 4- مباشرین موقوفات خاصه ممالک. رجوع به تذکرهالملوک چ 2 دبیرسیاقی ص 36، 3، 2، 29، 43، 44 شود
لغت نامه دهخدا
مباشرین
پیشکاران، عاملین، متصدیان
تصویری از مباشرین
تصویر مباشرین
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بافرین
تصویر بافرین
(دخترانه)
فرین لایق تحسین، درخور آفرین ب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بارشین
تصویر بارشین
(پسرانه)
در اصطلاح مردم فارس، درختچه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بافرین
تصویر بافرین
درخور آفرین، لایق تحسین، برای مثال تو تا زادی از مادر بافرین / پر از آفرین شد سراسر زمین (فردوسی۱ - ۳۹۷)
فرهنگ فارسی عمید
(طَ)
مادام، خواهر لوئی شانزدهم. در ورسای بدنیا آمد (1764- 1794 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(مَ زَ)
دهی از دهستان حومه بخش اسکوست که در شهرستان تبریز واقع است و 828 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(مُ رَ کی یَ)
دهی از دهستان پیشخور است که در بخش رزن شهرستان همدان واقع است و 132 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(مُ صِ)
جمع واژۀ محاصر (در حالت نصبی و جری)
لغت نامه دهخدا
(مُ فِ)
جمع واژۀ مسافر (در حالت نصبی و جری). مسافران. کاروانیان. رجوع به مسافر شود
لغت نامه دهخدا
(مُ مِ)
جمع واژۀ مسامر (در حالت نصبی و جری). رجوع به مسامر شود
لغت نامه دهخدا
(مُ جِ)
گروهی که معمودیه و قربان و هدایا را معتقدند و آنان را اعیادی است و در عبادتگاه خویش گاو و گوسفند و خوک قربانی کنند و زنان را از صحبت ائمۀ خویش مانع نشوند، اما نکاح ناشایسته را زشت دانند. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بالرین
تصویر بالرین
رقاصه، رقصنده باله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بافرین
تصویر بافرین
لایق تحسین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاشرین
تصویر فاشرین
سریانی تازی گشته سیاه دارو (گویش شیرازی) سپندان از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماکرین
تصویر ماکرین
جمع ماکر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باشتین
تصویر باشتین
میوه ای که از درخت بر آید بی آنکه گل کند و بهار دهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مناظرین
تصویر مناظرین
جمع مناظر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مهاجر، کار داکان فاتورایان جمع مهاجر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : (از صحابه کبار و مهاجرین انصار اشعار نقل کرده اند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متاثر، سنهیدگان جمع متاثر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع معاشر، همزیستان هماویزان همنشنیان جمع معاشر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مباحث، جستار گران کلنجاریان جمع مباحث در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبتکرین
تصویر مبتکرین
جمع مبتکر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مبایع، خریداران جمع مبایع در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) خرید کنندگان خریداران
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مبارز، نستوهان رزمندگان جمع مبارز در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
بازپسینان، پیشینیان، جمع متاخر، پسینیان جمع متاخر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : بهمین جهت است که در کتب متاخرین... که مطالبی از این کتاب نقل کرده اند گاه آنرا باسم کتاب المزارات... نام برده اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متبادرین
تصویر متبادرین
جمع متبادر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مقامر، منگیان منگیاگران جمع مقامر. در حالت نصبی و جری (درفارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجاهرین
تصویر مجاهرین
جمع مجاهر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مجاور، همسایگان نشینندگان زنهار گیران جمع مجاور در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : ظلم و تعدی او نسبت بمجاورین و تجار و مترددین ایرانی و سوال و جواب مقدمات بصره بچاپاری فرستاده بود
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مخابر، ازد گران دخشکرسانان جمع مخابر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مسافر، وشتاران جرمزایان راهیان جمع مسافر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع معاصر، همزمانان همروز گاران زمانیان جمع معاصر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : و یکی از معاصرین متلبس بلباس ارباب یقین... برای یقین مرتبه چهارمی اختراع نموده
فرهنگ لغت هوشیار
جمع معاشر، معاشران گره از زلف یار باز کنید (حافظ) هماویزان همنشینان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مبذر، بس گساران هرزه گساران جمع مبذر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار