مبارکه در فارسی مونث مبارک: همایون فرخ و گندم دراز خوشه مونث مبارک جمع مبارکات: این طبقه بدر دولتخانه مبارکه جمع شده در برابر درگاه رحل اقامت انداختند. یا لیله مبارک قدم. هر شب از شبهای مقدس، شب نیمه شعبان
مبارکه در فارسی مونث مبارک: همایون فرخ و گندم دراز خوشه مونث مبارک جمع مبارکات: این طبقه بدر دولتخانه مبارکه جمع شده در برابر درگاه رحل اقامت انداختند. یا لیله مبارک قدم. هر شب از شبهای مقدس، شب نیمه شعبان
با یکدیگر دست گذاشتن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). با یکدیگر دست بداشتن و ترک دادن و جفای یکدیگر گذاشتن. (آنندراج). ترک کردن چیزی را. (از اقرب الموارد)
با یکدیگر دست گذاشتن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). با یکدیگر دست بداشتن و ترک دادن و جفای یکدیگر گذاشتن. (آنندراج). ترک کردن چیزی را. (از اقرب الموارد)
ترک گفتگو و مناقشه و منازعه و مجادله بطور موقت. (ناظم الاطباء). ترک کردن. دست برداشتن از یکدیگر، قطع رابطه با همسر خویش. و رجوع به متارکه و مادۀ بعد شود
ترک گفتگو و مناقشه و منازعه و مجادله بطور موقت. (ناظم الاطباء). ترک کردن. دست برداشتن از یکدیگر، قطع رابطه با همسر خویش. و رجوع به متارکه و مادۀ بعد شود
پیاپی کردن. (تاج المصادر بیهقی). دارک فلان الشی ٔ دراکا و مدارکه، اتبع بعضه علی بعض، و دارک صوته و الطعن، تابعه. (اقرب الموارد) ، پیروی کرد فلان بعض آن چیز را بر بعض آن، پیروی کرد آن مرد بانگ را. (از ناظم الاطباء) ، اندریافتن. (زوزنی). رسیدن به. (ناظم الاطباء). فرارسیدن اسب به شکار وحشی. دراک. (از اقرب الموارد)
پیاپی کردن. (تاج المصادر بیهقی). دارک فلان الشی ٔ دراکا و مدارکه، اتبع بعضه علی بعض، و دارک صوته و الطعن، تابعه. (اقرب الموارد) ، پیروی کرد فلان بعض آن چیز را بر بعض آن، پیروی کرد آن مرد بانگ را. (از ناظم الاطباء) ، اندریافتن. (زوزنی). رسیدن به. (ناظم الاطباء). فرارسیدن اسب به شکار وحشی. دراک. (از اقرب الموارد)
دهی از دهستان باوی است که در بخش مرکزی شهرستان اهواز واقع است و 540 تن سکنه دارد. ساکنین از طایفۀ خوشیه هستند. در دو محل واقع شده و به مبارکی 1 و 2 مشهورند. سکنۀ یک 300 تن و سکنه دو 340 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی از دهستان باوی است که در بخش مرکزی شهرستان اهواز واقع است و 540 تن سکنه دارد. ساکنین از طایفۀ خوشیه هستند. در دو محل واقع شده و به مبارکی 1 و 2 مشهورند. سکنۀ یک 300 تن و سکنه دو 340 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
برکت و تهنیت و میمنت وسعادت و خوشبختی و پاکی و طهارت و تقدس. (ناظم الاطباء). میمنت. فرخی. فرخندگی. خجستگی. نیک اختری: امیر گفت بسم اﷲ بشادی و مبارکی خرامید. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 283). بزیر تخت آمد تا به مبارکی خلعت امیرالمؤمنین بپوشد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 378). از پس هر مبارکی شومی است وز پی هر محرمی صفر است. خاقانی. سر خدمت تو دارم بخرم بلطف و مفروش که چو بنده کمتر افتد به مبارکی غلامی. حافظ
برکت و تهنیت و میمنت وسعادت و خوشبختی و پاکی و طهارت و تقدس. (ناظم الاطباء). میمنت. فرخی. فرخندگی. خجستگی. نیک اختری: امیر گفت بسم اﷲ بشادی و مبارکی خرامید. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 283). بزیر تخت آمد تا به مبارکی خلعت امیرالمؤمنین بپوشد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 378). از پس هر مبارکی شومی است وز پی هر محرمی صفر است. خاقانی. سر خدمت تو دارم بخرم بلطف و مفروش که چو بنده کمتر افتد به مبارکی غلامی. حافظ
نام قلعه ای است که آن را مبارک ترکی از موالی بنی عباس بنا کرده است. (از معجم البلدان) (منتهی الارب). نام قلعه ای بنا کردۀ مبارک ترکی مولای بنی عباس. (ناظم الاطباء). رجوع به مبارک ترکی شود
نام قلعه ای است که آن را مبارک ترکی از موالی بنی عباس بنا کرده است. (از معجم البلدان) (منتهی الارب). نام قلعه ای بنا کردۀ مبارک ترکی مولای بنی عباس. (ناظم الاطباء). رجوع به مبارک ترکی شود
از فرق اسماعیلی معتقد به امامت محمد بن اسماعیل بن امام جعفر صادق. اصحاب مبارک غلام اسماعیل، این فرقه بعد از محمد بن اسماعیل فرزندان او را امام میدانستند. (خاندان نوبختی اقبال 262). فرقۀ سوم (از فرقه های ششگانه علوی پس از رحلت حضرت صادق) که دور محمد بن اسماعیل نوادۀ آن حضرت را گرفتند و چون ریاست ایشان با ’مبارک’ از غلامان امام ششم بود آن فرقه را ’مبارکیه’ نام نهادند. و رجوع به مقالات اشعری ص 27 و فرق خاندان نوبختی شود. ظهور این فرقه باعث آن شد که جماعتی از اسماعیلیه نیز در سلک ایشان در آمدند. از مبارکیه و خطابیه جماعتی گفتند که روح امام ششم به بدن ابی الخطاب و بعد از او به بدن محمد بن اسماعیل انتقال یافته. (خاندان نوبختی ص 52)
از فرق اسماعیلی معتقد به امامت محمد بن اسماعیل بن امام جعفر صادق. اصحاب مبارک غلام اسماعیل، این فرقه بعد از محمد بن اسماعیل فرزندان او را امام میدانستند. (خاندان نوبختی اقبال 262). فرقۀ سوم (از فرقه های ششگانه علوی پس از رحلت حضرت صادق) که دور محمد بن اسماعیل نوادۀ آن حضرت را گرفتند و چون ریاست ایشان با ’مبارک’ از غلامان امام ششم بود آن فرقه را ’مبارکیه’ نام نهادند. و رجوع به مقالات اشعری ص 27 و فرق خاندان نوبختی شود. ظهور این فرقه باعث آن شد که جماعتی از اسماعیلیه نیز در سلک ایشان در آمدند. از مبارکیه و خطابیه جماعتی گفتند که روح امام ششم به بدن ابی الخطاب و بعد از او به بدن محمد بن اسماعیل انتقال یافته. (خاندان نوبختی ص 52)
از ’ب رء’، با هم جدا گردیدن و با زن صلح کردن بر جدائی. (منتهی الارب). صلح کردن با زن خود بر جدائی و تفریق. (ناظم الاطباء). و رجوع به معنی دوم مبارات شود
از ’ب رء’، با هم جدا گردیدن و با زن صلح کردن بر جدائی. (منتهی الارب). صلح کردن با زن خود بر جدائی و تفریق. (ناظم الاطباء). و رجوع به معنی دوم مبارات شود
قتال. عراک. (تاج المصادر بیهقی). یکدیگر را مالیدن به جنگ. (المصادر زوزنی). کارزار کردن. (منتهی الارب) (آنندراج). کارزار کردن و جنگ نمودن. عراک. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
قتال. عِراک. (تاج المصادر بیهقی). یکدیگر را مالیدن به جنگ. (المصادر زوزنی). کارزار کردن. (منتهی الارب) (آنندراج). کارزار کردن و جنگ نمودن. عِراک. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)