جدول جو
جدول جو

معنی مبارزی - جستجوی لغت در جدول جو

مبارزی
(مُ رِ)
عمل ’مبارز’. جنگجویی: دیگری گفت سبکتکین به مبارزی و مروت و سخاوت...از همه مقدم تر است. (سیاست نامه، از فرهنگ فارسی ایضاً). و سپاهسالاری بود که به مبارزی او را با هزار مرد برابر نهاده بودند. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 102)
لغت نامه دهخدا
مبارزی
در تازی نیامده نستوهی جنگاوری عمل مبارز جنگجویی: دیگری گفت: سبکتگین بمبارزی و مروت و سخاوت... از همه مقدم تر است
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مبارز
تصویر مبارز
آنکه برای جنگ با کسی به میدان آید، جنگاور، جنگجو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبارزه
تصویر مبارزه
جنگ کردن با یکدیگر برای شکست حریف، برای رسیدن به هدفی تلاش کردن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ رَ)
دهی از دهستان باوی است که در بخش مرکزی شهرستان اهواز واقع است و 540 تن سکنه دارد. ساکنین از طایفۀ خوشیه هستند. در دو محل واقع شده و به مبارکی 1 و 2 مشهورند. سکنۀ یک 300 تن و سکنه دو 340 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(مُ رَ)
برکت و تهنیت و میمنت وسعادت و خوشبختی و پاکی و طهارت و تقدس. (ناظم الاطباء). میمنت. فرخی. فرخندگی. خجستگی. نیک اختری: امیر گفت بسم اﷲ بشادی و مبارکی خرامید. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 283). بزیر تخت آمد تا به مبارکی خلعت امیرالمؤمنین بپوشد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 378).
از پس هر مبارکی شومی است
وز پی هر محرمی صفر است.
خاقانی.
سر خدمت تو دارم بخرم بلطف و مفروش
که چو بنده کمتر افتد به مبارکی غلامی.
حافظ
لغت نامه دهخدا
دهی است بزرگ بر در بردع (به اران) و لشکرگاه روسیان آنجا بود آنگاه که بیامدند و بردع بستدند و این مبارکی اول حدیست از شکی. (حدود العالم)
لغت نامه دهخدا
(مَ رِ)
منسوب به مبارم است که جمع مبرم و بمعنی دوک باشد. (الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(مَ رِ)
محمد بن خداداد، مکنی به ابوبکر. وی فقیه حنبلی بود و از ابی الخطاب محفوظبن احمدالکلوذانی فقه آموخت و از ابی الخطاب نصر بن احمدالبطر و ابی عبدالله النعالی و جز آنان حدیث شنید و ابوسعد سمعانی از وی حدیث شنیده است. (از لباب الانساب ج 2 ص 93)
لغت نامه دهخدا
(مُ رَ / رِ زَ)
جنگ و کارزار. (غیاث). رزم و جنگ و نبرد. (ناظم الاطباء) : چون جنگ قائم شد... فور، اسکندر را به مبارزت خواست. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 90). کمات جنود... در مبارزت آمدند. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 193).
- مبارزت کردن، رزم کردن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ رَ زَ / رِ زِ)
از مبارزه عربی. رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
آنکه با کسی بجنگ و نبرد پردازد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبارزت
تصویر مبارزت
جنگ و کارزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبارزه
تصویر مبارزه
نبرد کردن با یکدیگر
فرهنگ لغت هوشیار
در تازی نیامده فرخندگی همایونی مبارک بودن خجستگی از حیث میمنت: سر خدمت تو دارم بخرم بلطف و مفروش که چو بنده کمتر افتد بمبارکی غلامی. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مبارز، نستوهان رزمندگان جمع مبارز در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبارزه
تصویر مبارزه
((مُ رِ زِ))
جنگیدن، کارزار کردن، محاربه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
((مُ رِ))
رزمنده، جنگجو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مبارزه
تصویر مبارزه
پیکار، چالش، ستیز، نبرد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
جنگاور، چالشگر، رزمنده، ستیزنده
فرهنگ واژه فارسی سره
جنگ، رزم، کارزار، محاربه، ناورد، نبرد، جنگیدن، رزمیدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خجستگی، میمنت، فرخی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
Embattled, Militant
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
en guerre, militant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
em batalha, militante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
in einen Kampf verwickelt, militant
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
w walce, bojowy, bojownik
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
в бою , воинственный , боевик
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
в бою , бойовий , бойовик
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
in gevecht, militant
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
en batalla, militante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
in battaglia, militante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
संघर्षशील , योद्धा , क्रांतिकारी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
berperang, militan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
savaş halindeki, militan
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی