جدول جو
جدول جو

معنی مبارزه - جستجوی لغت در جدول جو

مبارزه
پیکار، چالش، ستیز، نبرد
تصویری از مبارزه
تصویر مبارزه
فرهنگ واژه فارسی سره
مبارزه
نبرد کردن با یکدیگر
تصویری از مبارزه
تصویر مبارزه
فرهنگ لغت هوشیار
مبارزه
((مُ رِ زِ))
جنگیدن، کارزار کردن، محاربه
تصویری از مبارزه
تصویر مبارزه
فرهنگ فارسی معین
مبارزه
جنگ کردن با یکدیگر برای شکست حریف، برای رسیدن به هدفی تلاش کردن
تصویری از مبارزه
تصویر مبارزه
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مبارکه
تصویر مبارکه
(دخترانه)
مؤنث مبارک، خوش یمن، خجسته، فرخنده، از نامهای فاطمه (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تبارزه
تصویر تبارزه
تبریزیان مردم تبریز جمع تبریزی مردمان شهر تبریز
فرهنگ لغت هوشیار
مبارکه در فارسی مونث مبارک: همایون فرخ و گندم دراز خوشه مونث مبارک جمع مبارکات: این طبقه بدر دولتخانه مبارکه جمع شده در برابر درگاه رحل اقامت انداختند. یا لیله مبارک قدم. هر شب از شبهای مقدس، شب نیمه شعبان
فرهنگ لغت هوشیار
در تازی نیامده نستوهی جنگاوری عمل مبارز جنگجویی: دیگری گفت: سبکتگین بمبارزی و مروت و سخاوت... از همه مقدم تر است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبارزت
تصویر مبارزت
جنگ و کارزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مباراه
تصویر مباراه
مبارات در فارسی: بیزاری از هم، چشم همچشمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفارزه
تصویر مفارزه
هنباز جدایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
جنگاور، چالشگر، رزمنده، ستیزنده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
آنکه برای جنگ با کسی به میدان آید، جنگاور، جنگجو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
آنکه با کسی بجنگ و نبرد پردازد
فرهنگ لغت هوشیار
مبرزه در فارسی مونث مبرز هویدا مبرزه در فارسی مونث مبرز سر آمد مونث مبرز جمع مبرزات. مونث مبرز جمع مبرزات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
((مُ رِ))
رزمنده، جنگجو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
Embattled, Militant
دیکشنری فارسی به انگلیسی
em batalha, militante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
in einen Kampf verwickelt, militant
دیکشنری فارسی به آلمانی
w walce, bojowy, bojownik
دیکشنری فارسی به لهستانی
в бою , воинственный , боевик
دیکشنری فارسی به روسی
в бою , бойовий , бойовик
دیکشنری فارسی به اوکراینی
in gevecht, militant
دیکشنری فارسی به هلندی
in battaglia, militante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
संघर्षशील , योद्धा , क्रांतिकारी
دیکشنری فارسی به هندی
전투 중인 , 전투적인
دیکشنری فارسی به کره ای
בקרב , לוחם
دیکشنری فارسی به عبری
处于困境的 , 好斗的 , 激进分子
دیکشنری فارسی به چینی
戦っている , 戦闘的な , 戦闘的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
katika vita, mpiganaji
دیکشنری فارسی به سواحیلی
สู้รบ , นักรบ , นักรบ
دیکشنری فارسی به تایلندی