جدول جو
جدول جو

معنی مبادلات - جستجوی لغت در جدول جو

مبادلات(مُ دَ / دِ)
جمع واژۀ مبادله. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مبادله شود
لغت نامه دهخدا
مبادلات
جمع مبادله، داد و ستدها ورتش ها (مصدر واسم) جمع مبادله
تصویری از مبادلات
تصویر مبادلات
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مراسلات
تصویر مراسلات
نامه هایی که به یکدیگر بنویسند، نامه نگاری ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبالات
تصویر مبالات
اهتمام، توجه، اعتنا، در امری فکر و اندیشه کردن
فرهنگ فارسی عمید
(کَ طَ)
از ’مبالاه’ عربی، باک داشتن. (دهار) (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی، یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (غیاث) (آنندراج) ، اندیشه کردن. (غیاث). التفات کردن. (آنندراج). مأخوذ از تازی تدبیر و اندیشه و تفکر در کار و قید و توجه و بصیرت و آگاهی. (ناظم الاطباء).
- بی مبالات، بی تدبیر و بی قید و بی فکر و اندیشه و بی پروا و بی اعتناء. (ناظم الاطباء).
- قلت مبالات، بی توجهی و غفلت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ دُ)
جمع واژۀ تبادل. رجوع به تبادل شود
لغت نامه دهخدا
(مُ دَ)
جمع واژۀ مجادله. رجوع به مجادله شود
لغت نامه دهخدا
(مُ دَ / دِ)
چیزهایی که برابر و معادل هم باشند. (ناظم الاطباء). جمع واژۀ معادله: معادلات دو مجهولی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به معادله شود
لغت نامه دهخدا
(سُ)
با کسی دشمنی آشکار کردن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). از مباداه عربی، آشکار کردن و ظاهر کردن دشمنی. و رجوع به مباداه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مبذولات
تصویر مبذولات
جمع مبذوله، بخشیده ها پذیرفته ها جمع مبذوله (مبذول)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبتذلات
تصویر مبتذلات
جمع مبتذله، خوار ها بی ارج ها جمع مبتذله (مبتذل)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبتدعات
تصویر مبتدعات
جمع مبتدعه، نو گذاران نو آوران جمع مبتدعه (مبتدع)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مباینه، ناسازی ها ناجوری ها از هم جدایی ها جمع مباینه: اختلافات جداییها: آنچه از ایشان و در ایشان واقع باشد از مباینات و مخالفات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبارزات
تصویر مبارزات
جمع مبارزه، رزم ها کار زارها جمع مبارزه: مبارزات سیاسی
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مبالغه، گز افکاری ها گزافگویی ها مکیس ها جمع مبالغه: در نوشته هایش مبالغات بسیار مشاهده میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبارکات
تصویر مبارکات
جمع مبارکه، همایون ها فرخ ها جمع مبارکه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متادبات
تصویر متادبات
جمع متادبه، از ریشه پارسی ادب آموختگان جمع متادبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متبدلات
تصویر متبدلات
جمع مبتدله، ور تندگان ور تپذیریان جمع متبدله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متبادرات
تصویر متبادرات
جمع متبادره، در آیندگان زود رسندگان جمع متبادره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متاملات
تصویر متاملات
جمع متامله، فرجام اندیشان درنگ کنندگان جمع متامله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مباحثات
تصویر مباحثات
جمع مباحثه، اوسکارش ها جستارش ها جمع مباحثه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زبادیات
تصویر زبادیات
گربه دشتیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجادلات
تصویر تجادلات
جمع تجادل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبادرات
تصویر تبادرات
جمع تبادر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعادلات
تصویر تعادلات
جمع تعادل
فرهنگ لغت هوشیار
فکر کردن در امری اندیشیدن، اهتمام کردن، یا بی مبالات. بدون تفکر بی اندیشه: و از اقدام بی تحاشی آن قوم بر قصد ولایت چنو پادشاهی قادر و قاهر و اقتحام بی مبالات آن جماعت در غمار دیار... شکسته شد، بی قید و بند سهل انگار: ... هنرمند خوبی است لیکن در کارهایش کمی بی مبالاتی است. اهتمام کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبدلات
تصویر مبدلات
جمع مبدله، ورتیکان، دگرگشتگان، دگردیسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبادات
تصویر مبادات
آشکار کردن، ظاهر کردن دشمنی، ظهور
فرهنگ لغت هوشیار
جمع معادله، همچندی ها ترازش ها جمع معادله: معادلات دو مجهولی. چیزهائی که برابر و معادل هم باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجادلات
تصویر مجادلات
جمع مجادله، - پیکارها دشمنی ها جمع مجادله
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مجامله، نیکویی کردن ها خوش سودایی ها چرب زبانی ها چاپلوسی ها جمع مجامله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبالات
تصویر مبالات
((مُ))
اندیشه و تفکر در کار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از معاملات
تصویر معاملات
داد و ستدها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مباحثات
تصویر مباحثات
گفتگوها
فرهنگ واژه فارسی سره
توجه، دقت، احتیاط، پروا، اندیشیدن، فکر کردن، التفات کردن، توجه کردن، مداقه، باک داشتن، ترسیدن، اهتمام ورزیدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد