- مایی
- ما بودن، هستی، وجود، کنایه از خودبینی، خودخواهی، تکبر
مایی ومنی: کنایه از خودبینی، خودخواهی، تکبر،برای مثال در بحر مایی و منی افتاده ام بیار / می تا خلاص بخشدم از مایی و منی (حافظ - ۹۵۶)
معنی مایی - جستجوی لغت در جدول جو
- مایی
- تکبر، مالدار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Exponential
exponencial
exponencial
wykładniczy
экспоненциальный
експоненціальний
exponentieel
exponentiell
exponentiel
esponenziale
प्रत्यायिक
সূচকীয়
eksponensial
wa kimaendeleo
מעריכי
เชิงเลข
أستقبليٌّ
غیر خطی
آبگون
گذشته، پارینه
گیتایی
منفی