جدول جو
جدول جو

معنی ماکنزی - جستجوی لغت در جدول جو

ماکنزی
(کِ)
سیاح و کاشف اسکاتلندی در امریکای شمالی (1764-1820م.) وی رود خانه ماکنزی را که بنام خود او موسوم گردید، به سال 1789 کشف کرد و در سال 1801 گزارش اکتشافات خود را به رشتۀ تحریرکشید. (از اعلام وبستر). و رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
ماکنزی
(دِ)
روخانه ای است در اراضی شمال غربی کانادا که بوسیلۀ الکساندر ماکنزی کشف گردید. این رودخانه از ’دریاچۀ برده’ خارج می شود و طول آن پس از پیوستن چندین رو خانه دیگر به 2525 میل بالغ می گردد. از حیث طول دومین رو خانه آمریکای شمالی است و در خلیج ماکنزی به اقیانوس منجمد شمالی می ریزد. (از اعلام جغرافیایی وبستر)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

منسوب به ماکان بن کاکی (فرهنگ رشیدی)، مردمی را گویند که منسوب به ماکان باشند، (برهان)، منسوب ولایت ماکان، (ناظم الاطباء) :
سلاحت بهر دین بهتر که زنبور از پی شهدی
چو گیلی کوردین پوش است و ژوبین کرده ماکانی،
خاقانی (از انجمن آرا)،
مرا شدگلشن عیسی و زین رشک آفتاب آنک
سپر فرمود دیلم وار و زوبین کرد ماکانی،
خاقانی،
،
حربه ای که منسوب به اهل ماکان است و آن ژوبین باشد که نیزۀ کوچک است، (برهان)، نیزۀ کوچک و زوبین، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
از سال 383 تا 388م، امپراتور روم بود و بر سرزمین گل و اسپانی حکومت راند و در سال 388 مغلوب تئودوز اول گردید و بدست او کشته شد، (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
منسوب است به ماحوز از قرای شام، (الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(نَنْ)
مانندگی. همانندی. شباهت. مشابهت. تشابه. مضاهات. مشاکلت. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(ذَمْ)
قسمی از احجار کریمه. (نخبه الدهر دمشقی). نام یاقوت بنفش. نوعی از جوهر موسوم به بنفش و آن سرخی روشن است و بهترین انواع جوهر بنفش ماذنبی است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(کِزِ)
مارشال آلمانی (1849 -1945م.) و فرمانده قوای نظامی آلمان در هلند و رومانی در جنگ بین الملل اول. (از اعلام وبستر)
لغت نامه دهخدا
منسوب به ماکان: مراشد گلشن عیسی وزین رشک آفتاب آنک سپر فرمود دیلم وار و زوبین کرد ماکانی. (خاقانی. سج. 411)
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه زود مریض شود، آنکه بر او از سرمای کم زکام افتد، بنایی که مصالح محکم ندارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مافنگی
تصویر مافنگی
((فَ))
کسی که زود مریض می شود، ضعیف، مردنی
فرهنگ فارسی معین
اولین مدفوعی که از شکم نوزاد بیرون می آید و رنگ آن سیاه و قهوه ای تیره است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چاکنای
تصویر چاکنای
حنجره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از واکنشی
تصویر واکنشی
رد الفعل
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از واکنشی
تصویر واکنشی
Reactive, Reactively
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از واکنشی
تصویر واکنشی
réactif, de manière réactive
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از واکنشی
تصویر واکنشی
反应性的 , 被动地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از واکنشی
تصویر واکنشی
ردعملی , ردعمل کے طور پر
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از واکنشی
تصویر واکنشی
ตอบสนอง , อย่างมีปฏิกิริยา
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از واکنشی
تصویر واکنشی
reaktif, secara reaktif
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از واکنشی
تصویر واکنشی
מגיב , באופן תגובתי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از واکنشی
تصویر واکنشی
反応的な , 反応的に
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از واکنشی
تصویر واکنشی
반응적인 , 반응적으로
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از واکنشی
تصویر واکنشی
mkitikia, kwa njia ya kujibu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از واکنشی
تصویر واکنشی
reaktif, tepkisel bir şekilde
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از واکنشی
تصویر واکنشی
প্রতিক্রিয়া , প্রতিক্রিয়াশীলভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از واکنشی
تصویر واکنشی
प्रतिक्रियाशील , प्रतिक्रियात्मक रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از واکنشی
تصویر واکنشی
reaktiv
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از واکنشی
تصویر واکنشی
reactief
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از واکنشی
تصویر واکنشی
реактивний , реактивно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از واکنشی
تصویر واکنشی
реактивный , реактивно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از واکنشی
تصویر واکنشی
reaktywny, reaktywnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از واکنشی
تصویر واکنشی
reactivo, de manera reactiva
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از واکنشی
تصویر واکنشی
reativo, de forma reativa
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از واکنشی
تصویر واکنشی
reattivo, in modo reattivo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی