بندری از متصرفات کشور پرتقال، در ساحل جنوبی چین و در کوانگتونگ واقع است و 280000 تن سکنه دارد و بندر پررونقی است. این سرزمین از سال 1557 میلادی به تصرف پرتقال درآمده است. (از لاروس)
بندری از متصرفات کشور پرتقال، در ساحل جنوبی چین و در کوانگتونگ واقع است و 280000 تن سکنه دارد و بندر پررونقی است. این سرزمین از سال 1557 میلادی به تصرف پرتقال درآمده است. (از لاروس)
درختی بومی مناطق گرمسیر با برگ های بیضی، چوب سرخ رنگ و میوه های دراز بیضی شکل به رنگ زرد یا سرخ و ناشکوفا، دانه های سرخ یا زرد موجود در میوۀ این درخت که بعد از خشک شدن قهوه ای می شوند، گردی که پس از بو دادن این دانه ها تولید می شود و در تهیۀ شکلات به کار می رود، کنایه از شکلات
درختی بومی مناطق گرمسیر با برگ های بیضی، چوب سرخ رنگ و میوه های دراز بیضی شکل به رنگ زرد یا سرخ و ناشکوفا، دانه های سرخ یا زرد موجود در میوۀ این درخت که بعد از خشک شدن قهوه ای می شوند، گَردی که پس از بو دادن این دانه ها تولید می شود و در تهیۀ شکلات به کار می رود، کنایه از شکلات
منسوب به ماکان بن کاکی (فرهنگ رشیدی)، مردمی را گویند که منسوب به ماکان باشند، (برهان)، منسوب ولایت ماکان، (ناظم الاطباء) : سلاحت بهر دین بهتر که زنبور از پی شهدی چو گیلی کوردین پوش است و ژوبین کرده ماکانی، خاقانی (از انجمن آرا)، مرا شدگلشن عیسی و زین رشک آفتاب آنک سپر فرمود دیلم وار و زوبین کرد ماکانی، خاقانی، ، حربه ای که منسوب به اهل ماکان است و آن ژوبین باشد که نیزۀ کوچک است، (برهان)، نیزۀ کوچک و زوبین، (ناظم الاطباء)
منسوب به ماکان بن کاکی (فرهنگ رشیدی)، مردمی را گویند که منسوب به ماکان باشند، (برهان)، منسوب ولایت ماکان، (ناظم الاطباء) : سلاحت بهر دین بهتر که زنبور از پی شهدی چو گیلی کوردین پوش است و ژوبین کرده ماکانی، خاقانی (از انجمن آرا)، مرا شدگلشن عیسی و زین رشک آفتاب آنک سپر فرمود دیلم وار و زوبین کرد ماکانی، خاقانی، ، حربه ای که منسوب به اهل ماکان است و آن ژوبین باشد که نیزۀ کوچک است، (برهان)، نیزۀ کوچک و زوبین، (ناظم الاطباء)
نام ولایتی است به آذربایجان که اکراد محمودی به تصرف دارند و بر آن کوه حصنی است از سنگ که معبری ندارد و اگر خواهند کسی یا چیزی را بالا کشند باید ریسمان فرو گذارند و به آن بسته بالا کشند والا محال است، (انجمن آرا) (آنندراج)، ماکواز شهرستانهای آذربایجان غربی است و از طرف شمال به رود خانه قره سو و کشور ترکیه و از جنوب به شهرستان خوی و از مشرق به رود خانه ارس و کشور جماهیر شوروی و از مغرب به کشور ترکیه محدود است، آب و هوای شهرستان نسبت به پستی و بلندی متغیر است بدین معنی که هوای پلدشت معتدل مایل به گرمی و قسمتهای غربی (دهستانهای آواجیق و چالدران) سردسیر است، این شهرستان دارای چهار رشته رود خانه معروف می باشد که عبارتند از: 1 - رو خانه ارس که در شمال غربی شهرستان در نقطۀ ’دمیرقاپو’ وارد این شهرستان می شود و در جنوب شرقی قریۀ ’دره شام’ از شهرستان ماکو خارج می گردد، 2 - رود خانه زنگمار (ماکوچای) که از کوههای مرزی ایران و ترکیه سرچشمه می گیرد و قسمت عمده آن از وسط شهر عبور می کند، 3 - رودخانه قره سو که از چشمه و باتلاقهای بورالان سرچشمه می گیرد و قسمتی از مرز ایران و ترکیه را تشکیل می دهد، 4 - رود خانه ساری سو که از باتلاقهای بایزید کشور ترکیه سرچشمه می گیرد و در 5 کیلومتری بازرگان وارد کشور ایران و شهرستان ماکو می گردد، کوههای عمده این شهرستان عبارت است از: 1 - کوههای مرز ایران و ترکیه که بنام ساری چیچیک و ساری چین معروف است و ارتفاع این کوهها در حدود 2500 تا 3200 متر است، 2 - کوه سکار که در غرب دهستان به به جیک واقع و ارتفاع آن 3050 متر است، 3 - کوه چرکین که در غرب دهستان قلعه دره سی واقع و ارتفاع آن 3000 متر است، شهرستان ماکو از سه بخش بنام حومه، پلدشت، سیه چشمه تشکیل شده است و جمع قراء آن 386 آبادی بزرگ و کوچک است، محصول عمده شهرستان غلات و حبوبات و پنبه و توتون و کشمش و کرچک و بزرک و کنجد است، راههای شوسۀ آن عبارت از شوسۀ ماکو به پلدشت و ماکو به بازرگان و ماکو به خوی می باشد و بقیۀ راهها مالرو و صعب العبور است، در این شهرستان چهار چشمۀ آب معدنی وجود دارد که در آبادی شوط و آبادی یاشکند و قریۀ زیوه بالا و آبادی استی سو (آب گرم) واقع شده است، ایلهای جلالی و میلان و حیدرانلو از عشایر معروف این شهرستان بشمار می روند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)، شهرستان ماکو در حدود 7125 کیلومتر مربع مساحت دارد و از نظر تقسیمات کشوری تابع استان آذربایجان غربی است، در سرشماری آبان ماه 1345 دارای 100854 تن سکنه بود که محل سکونت ثابت داشتند، تراکم جمعیت در این شهرستان 1412 نفر در کیلومتر مربع است، (از نشریه مرکز آمار ایران ج 54 آبان ماه 1345) شهر ماکو در گوشۀ شمال غربی آذربایجان در دامنۀ کوه نوح کوچک واقع شده است و ارتفاعات و دره های حاصلخیز دارد و موقعیت جغرافیایی و نظامی آن مهم است، بنای شهر ماکو عجیب است بدین معنی که در دامنۀ کوهی واقع شده که قسمتی از آن، شهر را مانند چتر احاطه کرده است، ارتفاع ماکو از سطح دریا 1294 متر است، (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 154-157)، شهر ماکو در 909 هزارگزی شمال غربی تهران و 285 هزارگزی شمال غربی ارومیه (رضائیه) واقع است و مختصات جغرافیایی آن به شرح زیر است: طول 44 درجه و 30 ثانیه، عرض 39 درجه و 18 دقیقه و 1294 متر از سطح دریا ارتفاع دارد، اختلاف ساعت آن با تهران 25 دقیقه و 36 ثانیه است یعنی 12 ظهر ماکو ساعت 12 و 25 دقیقه و 36 ثانیۀ تهران است، هوای آن در زمستان معتدل و در تابستان به علت وجود کوههای سنگی در اطراف شهر گرم تر می باشد، سکنۀ این شهر به تجارت و دادوستد اشتغال دارند، شهر ماکو در دره ای که رود خانه زنگمار در آن جریان دارد واقع شده و قسمتی از روخانه های شهر در زیر یک تخته سنگ عظیم که مثل چتر بالای خانه ها را فرا گرفته، بنا شده است، ماکو در قدیم قلعه ای بیشتر نبوده است، این قلعه که قابان نامیده می شد پناهگاه عده ای از دزدان و راهزنان بوده است، در زمان شاه عباس کبیر این راهزنان و اشرار قلع و قمع شدند و سپس اساس شهر ماکو پی ریزی شد، بنای شهر باستناد ابیاتی که بر تخته سنگی کنده شده است سال 1052 قمری است، ماکو چندین عمارت معروف داردو از جملۀ آنها ساختمان باغچه چوق است که از عمارات معروف آذربایجان بشمار می رود، شهر ماکو دارای فرمانداری، شهرداری، بخشداری، مرزبانی، ژاندارمری، پادگان نظامی، بانک، فرهنگ، پست و تلگراف و تلفن، آمار و ثبت اسناد، و ادارۀ کشاورزی و بهداری و راه و دارایی و دخانیات می باشد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)، شهر ماکو طبق سرشماری آبان ماه 1345، هفت هزار تن سکنه داشته است، (از نشریۀ آمار ایران آبان ماه 1345 ج 54)، و رجوع به جغرافیای سیاسی کیهان ص 154-157 شود حومه ماکو یکی از بخشهای سه گانه شهرستان ماکوست، این بخش در حومه شهرستان واقع است و مرکز بخش شهر ماکو می باشد این بخش از سه دهستان قلعه دره سی آواجیق، قره قویون و 110 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده است و در حدود 22420 تن سکنه دارد، هوای آن بر دو نوع است، دهستانهای قره قویون و قلعه دره سی معتدل مایل به گرمی و دهستان آواجیق سردسیر است، محصول عمده بخش غلات، حبوبات، پنبه، کرچک و کنجد می باشد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
نام ولایتی است به آذربایجان که اکراد محمودی به تصرف دارند و بر آن کوه حصنی است از سنگ که معبری ندارد و اگر خواهند کسی یا چیزی را بالا کشند باید ریسمان فرو گذارند و به آن بسته بالا کشند والا محال است، (انجمن آرا) (آنندراج)، ماکواز شهرستانهای آذربایجان غربی است و از طرف شمال به رود خانه قره سو و کشور ترکیه و از جنوب به شهرستان خوی و از مشرق به رود خانه ارس و کشور جماهیر شوروی و از مغرب به کشور ترکیه محدود است، آب و هوای شهرستان نسبت به پستی و بلندی متغیر است بدین معنی که هوای پلدشت معتدل مایل به گرمی و قسمتهای غربی (دهستانهای آواجیق و چالدران) سردسیر است، این شهرستان دارای چهار رشته رود خانه معروف می باشد که عبارتند از: 1 - رو خانه ارس که در شمال غربی شهرستان در نقطۀ ’دمیرقاپو’ وارد این شهرستان می شود و در جنوب شرقی قریۀ ’دره شام’ از شهرستان ماکو خارج می گردد، 2 - رود خانه زنگمار (ماکوچای) که از کوههای مرزی ایران و ترکیه سرچشمه می گیرد و قسمت عمده آن از وسط شهر عبور می کند، 3 - رودخانه قره سو که از چشمه و باتلاقهای بورالان سرچشمه می گیرد و قسمتی از مرز ایران و ترکیه را تشکیل می دهد، 4 - رود خانه ساری سو که از باتلاقهای بایزید کشور ترکیه سرچشمه می گیرد و در 5 کیلومتری بازرگان وارد کشور ایران و شهرستان ماکو می گردد، کوههای عمده این شهرستان عبارت است از: 1 - کوههای مرز ایران و ترکیه که بنام ساری چیچیک و ساری چین معروف است و ارتفاع این کوهها در حدود 2500 تا 3200 متر است، 2 - کوه سکار که در غرب دهستان به به جیک واقع و ارتفاع آن 3050 متر است، 3 - کوه چرکین که در غرب دهستان قلعه دره سی واقع و ارتفاع آن 3000 متر است، شهرستان ماکو از سه بخش بنام حومه، پلدشت، سیه چشمه تشکیل شده است و جمع قراء آن 386 آبادی بزرگ و کوچک است، محصول عمده شهرستان غلات و حبوبات و پنبه و توتون و کشمش و کرچک و بزرک و کنجد است، راههای شوسۀ آن عبارت از شوسۀ ماکو به پلدشت و ماکو به بازرگان و ماکو به خوی می باشد و بقیۀ راهها مالرو و صعب العبور است، در این شهرستان چهار چشمۀ آب معدنی وجود دارد که در آبادی شوط و آبادی یاشکند و قریۀ زیوه بالا و آبادی استی سو (آب گرم) واقع شده است، ایلهای جلالی و میلان و حیدرانلو از عشایر معروف این شهرستان بشمار می روند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)، شهرستان ماکو در حدود 7125 کیلومتر مربع مساحت دارد و از نظر تقسیمات کشوری تابع استان آذربایجان غربی است، در سرشماری آبان ماه 1345 دارای 100854 تن سکنه بود که محل سکونت ثابت داشتند، تراکم جمعیت در این شهرستان 1412 نفر در کیلومتر مربع است، (از نشریه مرکز آمار ایران ج 54 آبان ماه 1345) شهر ماکو در گوشۀ شمال غربی آذربایجان در دامنۀ کوه نوح کوچک واقع شده است و ارتفاعات و دره های حاصلخیز دارد و موقعیت جغرافیایی و نظامی آن مهم است، بنای شهر ماکو عجیب است بدین معنی که در دامنۀ کوهی واقع شده که قسمتی از آن، شهر را مانند چتر احاطه کرده است، ارتفاع ماکو از سطح دریا 1294 متر است، (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 154-157)، شهر ماکو در 909 هزارگزی شمال غربی تهران و 285 هزارگزی شمال غربی ارومیه (رضائیه) واقع است و مختصات جغرافیایی آن به شرح زیر است: طول 44 درجه و 30 ثانیه، عرض 39 درجه و 18 دقیقه و 1294 متر از سطح دریا ارتفاع دارد، اختلاف ساعت آن با تهران 25 دقیقه و 36 ثانیه است یعنی 12 ظهر ماکو ساعت 12 و 25 دقیقه و 36 ثانیۀ تهران است، هوای آن در زمستان معتدل و در تابستان به علت وجود کوههای سنگی در اطراف شهر گرم تر می باشد، سکنۀ این شهر به تجارت و دادوستد اشتغال دارند، شهر ماکو در دره ای که رود خانه زنگمار در آن جریان دارد واقع شده و قسمتی از روخانه های شهر در زیر یک تخته سنگ عظیم که مثل چتر بالای خانه ها را فرا گرفته، بنا شده است، ماکو در قدیم قلعه ای بیشتر نبوده است، این قلعه که قابان نامیده می شد پناهگاه عده ای از دزدان و راهزنان بوده است، در زمان شاه عباس کبیر این راهزنان و اشرار قلع و قمع شدند و سپس اساس شهر ماکو پی ریزی شد، بنای شهر باستناد ابیاتی که بر تخته سنگی کنده شده است سال 1052 قمری است، ماکو چندین عمارت معروف داردو از جملۀ آنها ساختمان باغچه چوق است که از عمارات معروف آذربایجان بشمار می رود، شهر ماکو دارای فرمانداری، شهرداری، بخشداری، مرزبانی، ژاندارمری، پادگان نظامی، بانک، فرهنگ، پست و تلگراف و تلفن، آمار و ثبت اسناد، و ادارۀ کشاورزی و بهداری و راه و دارایی و دخانیات می باشد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)، شهر ماکو طبق سرشماری آبان ماه 1345، هفت هزار تن سکنه داشته است، (از نشریۀ آمار ایران آبان ماه 1345 ج 54)، و رجوع به جغرافیای سیاسی کیهان ص 154-157 شود حومه ماکو یکی از بخشهای سه گانه شهرستان ماکوست، این بخش در حومه شهرستان واقع است و مرکز بخش شهر ماکو می باشد این بخش از سه دهستان قلعه دره سی آواجیق، قره قویون و 110 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده است و در حدود 22420 تن سکنه دارد، هوای آن بر دو نوع است، دهستانهای قره قویون و قلعه دره سی معتدل مایل به گرمی و دهستان آواجیق سردسیر است، محصول عمده بخش غلات، حبوبات، پنبه، کرچک و کنجد می باشد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
جمع واژۀ مکیده به معنی بدسگالی و بداندیشی. (غیاث). جمع واژۀ مکیده. (ناظم الاطباء) : به انواع مکائد تمسک می ساخت. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 432). و رجوع به مکاید شود جمع واژۀ مکود. رجوع به مکود شود
جَمعِ واژۀ مکیده به معنی بدسگالی و بداندیشی. (غیاث). جَمعِ واژۀ مکیده. (ناظم الاطباء) : به انواع مکائد تمسک می ساخت. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 432). و رجوع به مکاید شود جَمعِ واژۀ مکود. رجوع به مکود شود
نام یکی از حکام بوده که پدر او کاکی نام داشته است، (برهان) (از ناظم الاطباء)، نام یکی از حکام مازندران بوده، پدرش کاکی نام داشته وکاکی به معنی کاکو است و کاکو خالو را گویند و وی به شجاعت معروف بوده، ژوبین را که حربه ایست نیزه مانند و آن را در روز جنگ بر دشمن می اندازند، وی از همه بهتر می افگنده و در این کمال و در این هنر از امثال و اقران برتر و برسر بوده ... و آل بویه در بدو حال ملازمت ماکان کاکی را می کردند، همچنین اسفاربن شیرویه و مرداویج بن زیار و برادرش ابوطاهر وشمگیر که پدر قابوس بوده همه متابعت ماکان می کردند تا از جانب ابونصر سامانی سپاهی به محاربت ماکان مأمور شدند و ابوحنیفۀ اسکافی کاتب الحضرت در این باب چند کلمه را به ایجاز مرقوم و به حضرت بخارا مرسول داشته که ’اما ماکان فصار کاسمه’، (انجمن آرا) (آنندراج)، در شهور سنۀ تسع و ثلاثین و ثلاث مائه ماکان بن کاکی که از مشاهیر امراء دیالمه بود، از حکام آن دیار متوهم گشته با لشکری جرار متوجه خراسان گشت تا آن ولایت را به حیزتسخیر درآورد، و نصر بن احمد یکی از سپهسالاران خود را که علی نام داشت به حرب ماکان نامزد کرد و به وقت رخصت او را به سخن نگاه داشته در باب مقابله و مقاتله وصیتها بر زبان میراند ... نقل است که چون علی به خراسان رسید بر ماکان بن کاکی ظفر یافته او را در معرکه به قتل رسانید و به کاتب خود گفت که حال ماکان را به لفظ اندک و معنی بسیار به حضرت امیر بنویس، کاتب در قلم آورد که: و اما ماکان فصار کاسمه، (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 359)، ماکان بن کاکی از دیالمه بود و در عهد نصر بن احمد بن اسماعیل (301 - 331) پادشاه سوم سامانی طغیان کرد و بر جرجان مسلط شد و در محاربۀ با امیر ابوعلی احمد بن محتاج چغانی به سال 329 کشته شد، (از تعلیقات چهارمقاله چ معین ص 44) : به زخم تیر چون آرش به زخم خشت چون ماکان به زخم گرز چون رستم به زخم تیغ چون نوذر، قطران (از انجمن آرا)
نام یکی از حکام بوده که پدر او کاکی نام داشته است، (برهان) (از ناظم الاطباء)، نام یکی از حکام مازندران بوده، پدرش کاکی نام داشته وکاکی به معنی کاکو است و کاکو خالو را گویند و وی به شجاعت معروف بوده، ژوبین را که حربه ایست نیزه مانند و آن را در روز جنگ بر دشمن می اندازند، وی از همه بهتر می افگنده و در این کمال و در این هنر از امثال و اقران برتر و برسر بوده ... و آل بویه در بدو حال ملازمت ماکان کاکی را می کردند، همچنین اسفاربن شیرویه و مرداویج بن زیار و برادرش ابوطاهر وشمگیر که پدر قابوس بوده همه متابعت ماکان می کردند تا از جانب ابونصر سامانی سپاهی به محاربت ماکان مأمور شدند و ابوحنیفۀ اسکافی کاتب الحضرت در این باب چند کلمه را به ایجاز مرقوم و به حضرت بخارا مرسول داشته که ’اما ماکان فصار کاسمه’، (انجمن آرا) (آنندراج)، در شهور سنۀ تسع و ثلاثین و ثلاث مائه ماکان بن کاکی که از مشاهیر امراء دیالمه بود، از حکام آن دیار متوهم گشته با لشکری جرار متوجه خراسان گشت تا آن ولایت را به حیزتسخیر درآورد، و نصر بن احمد یکی از سپهسالاران خود را که علی نام داشت به حرب ماکان نامزد کرد و به وقت رخصت او را به سخن نگاه داشته در باب مقابله و مقاتله وصیتها بر زبان میراند ... نقل است که چون علی به خراسان رسید بر ماکان بن کاکی ظفر یافته او را در معرکه به قتل رسانید و به کاتب خود گفت که حال ماکان را به لفظ اندک و معنی بسیار به حضرت امیر بنویس، کاتب در قلم آورد که: و اما ماکان فصار کاسمه، (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 359)، ماکان بن کاکی از دیالمه بود و در عهد نصر بن احمد بن اسماعیل (301 - 331) پادشاه سوم سامانی طغیان کرد و بر جرجان مسلط شد و در محاربۀ با امیر ابوعلی احمد بن محتاج چغانی به سال 329 کشته شد، (از تعلیقات چهارمقاله چ معین ص 44) : به زخم تیر چون آرش به زخم خشت چون ماکان به زخم گرز چون رستم به زخم تیغ چون نوذر، قطران (از انجمن آرا)
نام ولایتی هم هست که بیشتر سلاح مردم آنجا زوبین است که نیزۀ کوتاه باشد، (برهان)، نام ولایتی است که سلاح مردم آنجا زوبین است، (ناظم الاطباء)، چنین شهری در معجم البلدان، نخبهالدهر، حدود العالم و در جغرافیای سیاسی کیهان نیامده و ظاهراً از کلمه ماکانی چنین استنباط کرده اند، (حاشیۀ برهان چ معین)
نام ولایتی هم هست که بیشتر سلاح مردم آنجا زوبین است که نیزۀ کوتاه باشد، (برهان)، نام ولایتی است که سلاح مردم آنجا زوبین است، (ناظم الاطباء)، چنین شهری در معجم البلدان، نخبهالدهر، حدود العالم و در جغرافیای سیاسی کیهان نیامده و ظاهراً از کلمه ماکانی چنین استنباط کرده اند، (حاشیۀ برهان چ معین)
آنچه بوده، آنچه شده، مقابل مایکون، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، گذشته، - ماکان و مایکون، آنچه بود و آنچه خواهد بود: خدا عالم بماکان و مایکون است، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، ، یکی از انوع علاقۀ مجاز است که به اعتبار آن لفظ در معنی غیرما وضع له استعمال شود، ماکان نامیدن چیزی است بدانچه در گذشته بدان نام بوده و اکنون نیست مانند و آتوا الیتامی اموالهم (قرآن 2/4)، یعنی آنان که سابقاً یتیم بودند ولی اکنون بالغ شده اند، (فرهنگ فارسی معین)، و رجوع به مجاز شود
آنچه بوده، آنچه شده، مقابل مایکون، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، گذشته، - ماکان و مایکون، آنچه بود و آنچه خواهد بود: خدا عالم بماکان و مایکون است، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، ، یکی از انوع علاقۀ مجاز است که به اعتبار آن لفظ در معنی غیرما وضع له استعمال شود، ماکان نامیدن چیزی است بدانچه در گذشته بدان نام بوده و اکنون نیست مانند و آتوا الیتامی اموالهم (قرآن 2/4)، یعنی آنان که سابقاً یتیم بودند ولی اکنون بالغ شده اند، (فرهنگ فارسی معین)، و رجوع به مَجاز شود
نوعی از بازی باشد و آن چنان است که یک کس دستها را بر زمین گذارد و فریاد کند که ’کاکاو’ و حریفان دیگر از اطراف او درآمده او را در باد شلاق گیرند، او همان طریق دست بر زمین نهاده از عقب حریفان دود و به هر کس که سر پای خود را برساند او را بجای خود آورد، (برهان) (آنندراج) (شعوری ج 2 ورق 256) : بکاو چشمۀ دل را ز غیر صافی کن ز لهو و لعب چه بازی چو کودکان کاکاو، آذری طوسی (از جهانگیری)
نوعی از بازی باشد و آن چنان است که یک کس دستها را بر زمین گذارد و فریاد کند که ’کاکاو’ و حریفان دیگر از اطراف او درآمده او را در باد شلاق گیرند، او همان طریق دست بر زمین نهاده از عقب حریفان دود و به هر کس که سر پای خود را برساند او را بجای خود آورد، (برهان) (آنندراج) (شعوری ج 2 ورق 256) : بکاو چشمۀ دل را ز غیر صافی کن ز لهو و لعب چه بازی چو کودکان کاکاو، آذری طوسی (از جهانگیری)
جمع واژۀ اکاد، به معنی دوالهایی که بدان قربوس زین را بر دو پهلوی آن بندند. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جمع واژۀ شاذ اکاد. (از اقرب الموارد). و رجوع به اکاد شود، برداشتن شتر را و بر زمین افکندن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بر زمین افکندن. (از اقرب الموارد)
جَمعِ واژۀ اکاد، به معنی دوالهایی که بدان قربوس زین را بر دو پهلوی آن بندند. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جَمعِ واژۀ شاذ اکاد. (از اقرب الموارد). و رجوع به اکاد شود، برداشتن شتر را و بر زمین افکندن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بر زمین افکندن. (از اقرب الموارد)
نام شهری است در آلمان که بر ساحل راست نهر ماین در 14 میلی خاور خط آهن فرانکفورت و محل تقاطع خطوط فریدبورگ و ببرا و آشافنبورگ واقع شده، جمعیت آن در سال 1950 میلادی 30702 تن بوده است، این شهر دارای کوی و برزنهای پاکیزه و خیابانهای وسیع ومنظم و تفرجگاههای خوش منظر و دلکش و کارخانه های منسوجات ابریشمی، دستکش و جوراب و نظائر اینها میباشد، (از دائره المعارف بریتانیکا) (قاموس الاعلام ترکی)
نام شهری است در آلمان که بر ساحل راست نهر ماین در 14 میلی خاور خط آهن فرانکفورت و محل تقاطع خطوط فریدبورگ و ببرا و آشافْنبورگ واقع شده، جمعیت آن در سال 1950 میلادی 30702 تن بوده است، این شهر دارای کوی و برزنهای پاکیزه و خیابانهای وسیع ومنظم و تفرجگاههای خوش منظر و دلکش و کارخانه های منسوجات ابریشمی، دستکش و جوراب و نظائر اینها میباشد، (از دائره المعارف بریتانیکا) (قاموس الاعلام ترکی)
دکتر ادوارد زاخائو خاورشناس مشهور آلمانی است که از معلمین زبانهای شرقی در دانشگاه برلین بوده است. از جملۀ آثار پرارزش او یکی ترجمه آثارالباقیۀ بیرونی است که با مقدمۀ مفصل مشتمل بر شرح حال بسیار جامع ابوریحان بیرونی در لایپزیک بسال 1923 بطبع رسید و دیگری چاپ تحقیق ماللهندمن مقوله مقبوله فی العقل او مرذوله بسال 1925 م
دکتر ادوارد زاخائو خاورشناس مشهور آلمانی است که از معلمین زبانهای شرقی در دانشگاه برلین بوده است. از جملۀ آثار پرارزش او یکی ترجمه آثارالباقیۀ بیرونی است که با مقدمۀ مفصل مشتمل بر شرح حال بسیار جامع ابوریحان بیرونی در لایپزیک بسال 1923 بطبع رسید و دیگری چاپ تحقیق ماللهندمن مقوله مقبوله فی العقل او مرذوله بسال 1925 م
درختی از امریکای جنوبی است و اکنون در مکزیکو و امریکای مرکزی و نقاط دیگر نیز کشت میشود. بر روی شاخه های کهنۀاین درخت ابتدا گلهایی زرد و سپس غلافی زرد رنگ میروید و در آن غلاف تعدادی تخم میباشد. تخمهای خشک شدۀ این درخت محصول تجارتی است و بنام کاکائو یا کوکوآ مشهور است. کاکائو معمولاً در تهیۀشوکلات بکار میرود. این تخم ها همواره روغن و چربی زرد و سفیدی از خود پس میدهند که پس از مدتی رنگ آنها سفید میگردد و بو و طعم شوکلات میدهد، این چربی در صنعت بکار قند شوکلات و پاره ای محصولات داروئی می خورد
درختی از امریکای جنوبی است و اکنون در مکزیکو و امریکای مرکزی و نقاط دیگر نیز کشت میشود. بر روی شاخه های کهنۀاین درخت ابتدا گلهایی زرد و سپس غلافی زرد رنگ میروید و در آن غلاف تعدادی تخم میباشد. تخمهای خشک شدۀ این درخت محصول تجارتی است و بنام کاکائو یا کوکوآ مشهور است. کاکائو معمولاً در تهیۀشوکلات بکار میرود. این تخم ها همواره روغن و چربی زرد و سفیدی از خود پس میدهند که پس از مدتی رنگ آنها سفید میگردد و بو و طعم شوکلات میدهد، این چربی در صنعت بکار قند شوکلات و پاره ای محصولات داروئی می خورد
دهی از دهستان سیاه رود است که در بخش افجۀ شهرستان تهران واقع است و 147 تن سکنه دارد که از طایفۀ سوری هداوند هستند و تابستان به ییلاق لار می روند، مامالو در دو قسمت رودخانه واقع است و به نام ’این دست’ و ’آن دست’ معروف است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1) دهی از دهستان حومه بخش شاهین دژ است که در شهرستان مراغه واقع است و 423 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از دهستان سیاه رود است که در بخش افجۀ شهرستان تهران واقع است و 147 تن سکنه دارد که از طایفۀ سوری هداوند هستند و تابستان به ییلاق لار می روند، مامالو در دو قسمت رودخانه واقع است و به نام ’این دست’ و ’آن دست’ معروف است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1) دهی از دهستان حومه بخش شاهین دژ است که در شهرستان مراغه واقع است و 423 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
نام بندر کوچکی بناحیۀ گجرات هندوستان دارای هفت هزار سکنه و آنجا از قرن شانزدهم ببعد مستعمرۀ دولت پرتغال بود و در آذر ماه 1340 (دسامبر 1961) بار دیگر بتصرف دولت هند درآمد
نام بندر کوچکی بناحیۀ گجرات هندوستان دارای هفت هزار سکنه و آنجا از قرن شانزدهم ببعد مستعمرۀ دولت پرتغال بود و در آذر ماه 1340 (دسامبر 1961) بار دیگر بتصرف دولت هند درآمد
دست افزار جولاهگان که بدان جامه بافند، (برهان)، دست افزار جولاهان که ماشوره را در آن کنند و بدان جامه بافند، (آنندراج)، آلتی است آهنی جولاهگان رابه هندی آن را نال گویند، (غیاث)، مکو، (ناظم الاطباء)، مکوک، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : در شتاب سیر بر چرخ قماش صورت ماکو هلال آسا خوش است، نظام قاری (دیوان البسه ص 43)، وشیع، وشیعه، ماکوی بافنده، (از منتهی الارب)، - ماکوزن، آنکه ماکو بکار برد، بافنده: ز آغاز جبریل آهنجه کار به فرجام ادریس ماکوزنش، اثیر اخسیکتی (از آنندراج)، - ماکونورد، از دست افزارهای بافندگی قدیم: نیست بافنده کس به دست افزار نه به ماکونورد و پا افشار، شیخ آذری
دست افزار جولاهگان که بدان جامه بافند، (برهان)، دست افزار جولاهان که ماشوره را در آن کنند و بدان جامه بافند، (آنندراج)، آلتی است آهنی جولاهگان رابه هندی آن را نال گویند، (غیاث)، مکو، (ناظم الاطباء)، مکوک، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : در شتاب سیر بر چرخ قماش صورت ماکو هلال آسا خوش است، نظام قاری (دیوان البسه ص 43)، وشیع، وشیعه، ماکوی بافنده، (از منتهی الارب)، - ماکوزن، آنکه ماکو بکار برد، بافنده: ز آغاز جبریل آهنجه کار به فرجام ادریس ماکوزنش، اثیر اخسیکتی (از آنندراج)، - ماکونورد، از دست افزارهای بافندگی قدیم: نیست بافنده کس به دست افزار نه به ماکونورد و پا افشار، شیخ آذری
دهی است از دهستان یعقوب وند پاپی بخش الوار گرمسیری شهرستان خرم آباد که در 42هزارگزی شمال خاوری حسینیه و 40هزارگزی خاور شوسۀ خرم آباد به اندیمشک واقع است. زمینش از تپه و ماهور تشکیل میشود. گرمسیر و تعداد سکنۀ آن 96 تن است آبش از چشمه تأمین میشود. محصولات آن عبارت از غلات، تریاک و لبنیات و شغل اهالی آن زراعت و گله داری است صنایع دستی زنان آنجا فرش بافی و راه های آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از دهستان یعقوب وند پاپی بخش الوار گرمسیری شهرستان خرم آباد که در 42هزارگزی شمال خاوری حسینیه و 40هزارگزی خاور شوسۀ خرم آباد به اندیمشک واقع است. زمینش از تپه و ماهور تشکیل میشود. گرمسیر و تعداد سکنۀ آن 96 تن است آبش از چشمه تأمین میشود. محصولات آن عبارت از غلات، تریاک و لبنیات و شغل اهالی آن زراعت و گله داری است صنایع دستی زنان آنجا فرش بافی و راه های آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
نوعی بازیست و طریقه آن چنین است که یکی دستها را بر زمین گذارد و فریاد کند: (کاکاو {و حریفان دیگر از اطراف او در آیند و وی را بباد شق گیرند. او همانطور که دست بر زمین نهاده از عقب آنان میدود و بهر کس که سر پای خود را برساند او را بجای خود آورد: (بگا و چشمه دل را ز غیر صافی کن ز لهو و لعب چه بازی چو کودکان کاکاو ک) (آذری)
نوعی بازیست و طریقه آن چنین است که یکی دستها را بر زمین گذارد و فریاد کند: (کاکاو {و حریفان دیگر از اطراف او در آیند و وی را بباد شق گیرند. او همانطور که دست بر زمین نهاده از عقب آنان میدود و بهر کس که سر پای خود را برساند او را بجای خود آورد: (بگا و چشمه دل را ز غیر صافی کن ز لهو و لعب چه بازی چو کودکان کاکاو ک) (آذری)
دست افزار جولاهان که ماسوره را درآن کنند وبدان جامه بافند، جای ماسوره در چرخ خیاطی: خیاط پسری بود بدستش ماکو گفتمش دلی که برده ای از ما کو ک... (شاطر عباس صبوحی)
دست افزار جولاهان که ماسوره را درآن کنند وبدان جامه بافند، جای ماسوره در چرخ خیاطی: خیاط پسری بود بدستش ماکو گفتمش دلی که برده ای از ما کو ک... (شاطر عباس صبوحی)
اسپانیولی هنده بادام خرمک از گیاهان درختی است از تیره پنیر کیان که ارتفاعش بین 4 تا 10 متر است. برگها یش ساده و متقابل و گلهایش منظم و کوچک و قرمز رنگ و در همه فصول وجود دارند. کاکائو شامل 5 کاسبرگ و 5 گلبرگ و 10 پرچم است. میوه اش سته و زرد رنگ است و باندازه یک خیار و محتوی 25 تا 40 دانه است. میوه های این گیاه را پس از چیدن انبار میکنند تا بپوسد و پس از آن دانه ها را جمع آوری میکنند و بمصرف میرسانند (از آن پودر کاکائو تهیه میشود)، دانه این گیاه که بنام کاکائو موسوم است محتوی آلکا اوئیدی بنام تئو برومین میباشد که مقوی قلب است و بعوه محتوی مقادیر زیاد مواد ازته و چربی میباشد. گرد کاکائو که ببازار عرضه میگردد بصورت مخلوط با شیر چای شکر یا آب مصرف میشود و از آن شوکوت نیز تهیه میکنند. دانه کاکائو در موقع خروج از میوه نرم و سفید رنگ است ولی پس از خشک شدن برنگ قرمز تیره در میاید. هر دانه بدرازی 2 تا 3 سانتیمتر و بعرض 5، 1 سانتیمتر است. مغز دانه کاکائو شامل 49 تا 54 درصد ماده چرب بنام کره کاکائو میباشد و 8 تا 10 درصد مواد نشاسته یی و 11 تا 18 درصد مواد ازته و 1 تا 3 درصد تئو برومین همراه با کافئین و 4 تا 6 درصد سلولز و 3 تا 4 درصد مواد معدنی است. تئو برومین عوه بر مغز دانه در پوست دانه و در میوه و در برگهای گیاه کاکائو نیز موجود است. کاکائو عوه بر مصارف معمولی بمصرف تهیه شرابهای طبی میرسد و بعوه منشا تهیه کره کاکائو است که بعنوان ماده حل کننده بمصرف تهیه شیاف و پماد و غیره میرسد. کاکائو در ممالک آمریکای جنوبی کشت میشود شجر الکاکائو قاقا او آغاجی اللوز الهندی هند بادامی آغاجی
اسپانیولی هنده بادام خرمک از گیاهان درختی است از تیره پنیر کیان که ارتفاعش بین 4 تا 10 متر است. برگها یش ساده و متقابل و گلهایش منظم و کوچک و قرمز رنگ و در همه فصول وجود دارند. کاکائو شامل 5 کاسبرگ و 5 گلبرگ و 10 پرچم است. میوه اش سته و زرد رنگ است و باندازه یک خیار و محتوی 25 تا 40 دانه است. میوه های این گیاه را پس از چیدن انبار میکنند تا بپوسد و پس از آن دانه ها را جمع آوری میکنند و بمصرف میرسانند (از آن پودر کاکائو تهیه میشود)، دانه این گیاه که بنام کاکائو موسوم است محتوی آلکا اوئیدی بنام تئو برومین میباشد که مقوی قلب است و بعوه محتوی مقادیر زیاد مواد ازته و چربی میباشد. گرد کاکائو که ببازار عرضه میگردد بصورت مخلوط با شیر چای شکر یا آب مصرف میشود و از آن شوکوت نیز تهیه میکنند. دانه کاکائو در موقع خروج از میوه نرم و سفید رنگ است ولی پس از خشک شدن برنگ قرمز تیره در میاید. هر دانه بدرازی 2 تا 3 سانتیمتر و بعرض 5، 1 سانتیمتر است. مغز دانه کاکائو شامل 49 تا 54 درصد ماده چرب بنام کره کاکائو میباشد و 8 تا 10 درصد مواد نشاسته یی و 11 تا 18 درصد مواد ازته و 1 تا 3 درصد تئو برومین همراه با کافئین و 4 تا 6 درصد سلولز و 3 تا 4 درصد مواد معدنی است. تئو برومین عوه بر مغز دانه در پوست دانه و در میوه و در برگهای گیاه کاکائو نیز موجود است. کاکائو عوه بر مصارف معمولی بمصرف تهیه شرابهای طبی میرسد و بعوه منشا تهیه کره کاکائو است که بعنوان ماده حل کننده بمصرف تهیه شیاف و پماد و غیره میرسد. کاکائو در ممالک آمریکای جنوبی کشت میشود شجر الکاکائو قاقا او آغاجی اللوز الهندی هند بادامی آغاجی
درخت کوچک از تیره پنیرکیان، دارای برگ های بزرگ و منفرد با دمبرگ کوتاه و بی کرک و شفاف، گل هایش کوچک و قرمز رنگ است. میوه اش بسته و زرد رنگ است که پس از چیدن انبار می کنند تا بپوسد و پس از آن دانه ها را جمع می کنند و به مصرف می رسانند (از
درخت کوچک از تیره پنیرکیان، دارای برگ های بزرگ و منفرد با دمبرگ کوتاه و بی کرک و شفاف، گل هایش کوچک و قرمز رنگ است. میوه اش بسته و زرد رنگ است که پس از چیدن انبار می کنند تا بپوسد و پس از آن دانه ها را جمع می کنند و به مصرف می رسانند (از