- ماژ
- عیش، عشرت، خوشی،
برای مثال در این محنت سرای شادی و غم / که گاهی ماژ باشد گاه ماتم ، آسودگی(لبیبی - شاعران بی دیوان - ۴۸۷)
معنی ماژ - جستجوی لغت در جدول جو
- ماژ
- عیش و عشرت و فراغت باشد، خوشی
- ماژ
- عیش، عشرت، خوشی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نماز
پیمانه
سرگرد، افسر ارتش بالاتر از سروان، یاور
عجیب و غریب، نوعی قلم برای رنگ آمیزی، سحر و جادو
فرانسوی چینی ایتالیایی
فرانسوی سرگرد در ارتش، یاور در شهربانی سرگرد یاور
فریادی باشد که موش در وقتی که گربه را ببیند یا ماری قصد گرفتن او کرده باشد کند
فرانسوی بیشینگی، بالندگی برنایی
نام تجارتی نوعی قلم دارای محفظه مرکب روغنی و نوک نمدی که بیشتر برای نوشتن خط درشت یا نقاشی و طراحی به کار می رود
قلمی دارای محفظه ای از جوهر و نوک نمدی که برای نوشتن و نقاشی کابرد دارد
Modular
modularidade
modular
modułowość
modułowy
модульность
модульный
модульність
модульний
modulariteit
modulair
Modularität
modular
modularidad
modular
modularité
modulaire
modularità
modulare
मॉड्युलरिटी
मॉड्यूलर