ابن فروخ بن بدخشان برادرزادۀ سلمان فارسی بود و تخمۀ ایشان به شیراز است و عهدی دارند از پیغامبر به خط امیرالمؤمنین علی بر ادیم نوشته و خاتم پیغامبر و ابوبکر وعمر و عثمان و علی علیه السلام برآنجا نهاده. (مجمل التواریخ و القصص ص 243). و رجوع به همین مأخذ شود
ابن فروخ بن بدخشان برادرزادۀ سلمان فارسی بود و تخمۀ ایشان به شیراز است و عهدی دارند از پیغامبر به خط امیرالمؤمنین علی بر ادیم نوشته و خاتم پیغامبر و ابوبکر وعمر و عثمان و علی علیه السلام برآنجا نهاده. (مجمل التواریخ و القصص ص 243). و رجوع به همین مأخذ شود
چوب کوچکی که در پرۀ بینی شتر جا می دهند و ریسمان را به آن می بندند، مهار، برای مثال که بر آب و گل نقش ما یاد کرد / که ماهار در بینی باد کرد (رودکی - ۵۴۱)
چوب کوچکی که در پرۀ بینی شتر جا می دهند و ریسمان را به آن می بندند، مهار، برای مِثال که بر آب و گل نقش ما یاد کرد / که ماهار در بینی باد کرد (رودکی - ۵۴۱)
به معنی مهار شتر است و آن به منزلۀ عنان باشد مر شتر را، (برهان)، به معنی مهار است ومهار شتر، (انجمن آرا) (آنندراج)، مهار شتر، اما مهار در فارسی رسن شتر را گویند که ساربان گیرد و به تازی مهار به معنی چوبی که در بینی شتر کنند و رسن را زمام گویند، (فرهنگ رشیدی)، زمام شتر: برفتند صندوقها را به پشت کشیدند و ماهار اشتر به مشت، فردوسی، ، مهار، شناق، وکاء (در مشک)، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : الشنق، ماهار واکشیدن و درآویختن مشک از جای، (تاج المصادر بیهقی، یادداشت ایضاً)، چوبی که در بینی شتر کنند، (فرهنگ فارسی معین) : که بر آب و گل نقش بنیاد کرد که ماهار در بینی باد کرد، رودکی (ازفرهنگ رشیدی)، دراین صندوق ساعت عمرها این دهر بی رحمت چو ماهارند بر اشتر بدین گردنده پنگانها، ناصرخسرو
به معنی مهار شتر است و آن به منزلۀ عنان باشد مر شتر را، (برهان)، به معنی مهار است ومهار شتر، (انجمن آرا) (آنندراج)، مهار شتر، اما مهار در فارسی رسن شتر را گویند که ساربان گیرد و به تازی مِهار به معنی چوبی که در بینی شتر کنند و رسن را زمام گویند، (فرهنگ رشیدی)، زمام شتر: برفتند صندوقها را به پشت کشیدند و ماهار اشتر به مشت، فردوسی، ، مهار، شناق، وکاء (در مشک)، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : الشنق، ماهار واکشیدن و درآویختن مشک از جای، (تاج المصادر بیهقی، یادداشت ایضاً)، چوبی که در بینی شتر کنند، (فرهنگ فارسی معین) : که بر آب و گل نقش بنیاد کرد که ماهار در بینی باد کرد، رودکی (ازفرهنگ رشیدی)، دراین صندوق ساعت عمرها این دهر بی رحمت چو ماهارند بر اشتر بدین گردنده پنگانها، ناصرخسرو
چوبی که در بینی شتر کنند: که برآب و گل نقش بنیاد کرد ک که ماهار در بینی باد کرد ک (رودکی رشیدی)، زمام شتر: برفتند صندوقها را به پشت کشیدند و ماهار اشتر بمشت. (شا. بخ 1611: 6)
چوبی که در بینی شتر کنند: که برآب و گل نقش بنیاد کرد ک که ماهار در بینی باد کرد ک (رودکی رشیدی)، زمام شتر: برفتند صندوقها را به پشت کشیدند و ماهار اشتر بمشت. (شا. بخ 1611: 6)