جدول جو
جدول جو

معنی مانیکور - جستجوی لغت در جدول جو

مانیکور
آراستن ناخن های دست
تصویری از مانیکور
تصویر مانیکور
فرهنگ فارسی عمید
مانیکور
مواظبت از دست و ناخن ها، نگهداری از دست و ناخن ها، در تداول عامۀ فارسی زبانان به معنی لاک ناخن (زنان) به کار می رود،
- مانیکور کردن، لاک زدن ناخن (زنان)
لغت نامه دهخدا
مانیکور
فرانسوی دست آرای
تصویری از مانیکور
تصویر مانیکور
فرهنگ لغت هوشیار
مانیکور
لاک ناخن، مرتب کردن ناخن
تصویری از مانیکور
تصویر مانیکور
فرهنگ فارسی معین
مانیکور
لاک ناخن زدن، ناخن پیرایی کردن، ناخن آرایی کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مانیوک
تصویر مانیوک
(دخترانه)
نام گیاهی با ریشه های ضخیم و دارای نشاسته بسیار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نان کور
تصویر نان کور
نمک نشناس، حق ناشناس، نمک به حرام، بخیل، دون همت
فرهنگ فارسی عمید
(کُ)
نام ایران شناس معروف روسی است که در قرن نوزدهم میلادی می زیسته است. او را درقسمت آثار و ابنیۀ ایران تحقیقات فراوان است بخصوص درباره وضع ساختمانی و مدنیت شهر مشهد. او مشاهدات خود را در مشهد بشکل جالب توجهی نوشته و اعتمادالسلطنه در مطلعالشمس از نوشته های او یاد کرده و گوستاو لوبن نیز در کتاب تمدن عرب از کارهای خانیکوف استفادۀ فراوان برده است. (از فرهنگ خاورشناسان تألیف ابوالقاسم سحاب ص 196 و مطلعالشمس اعتمادالسلطنه ج 1)
لغت نامه دهخدا
(یُ)
گیاهی است از تیره فرفیونیان و دارای ریشه های ضخیم و با نشاستۀ بسیار است. (گیاه شناسی گل گلاب ص 239-241). گیاهی است از تیره فرفیونیان که دارای گونه هایی بصورت گیاهان علفی برافراشته و برخی گونه های درختچه ای و نیز بعضی گونه های درختی است. برگهایش منفرد و یا مرکب پنجه ای است. در حدود 80 گونه از این گیاه شناخته شده که اکثر متعلق به کشورهای برزیل و پرو می باشند. از گونه های مختلف این گیاه کائوچوک استخراج می کنند و ریشه های غده ای شکل آن به مصرف تغذیه می رسد. منهوت. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
آنچه شود. آنچه خواهد بود: ماکان و مایکون. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
مالکهت، شهری قدیم در هندوستان قریب 90 کیلومتری جنوب شرقی ’شلپور’ در ولایت بمبئی، مرکز بلهرا، (فرهنگ فارسی معین)، بزرگترین بتخانه ها در مانکیر است و این شهر همان است که ’بلهرا’ بدانجا است، (از الفهرست ابن الندیم)، و رجوع به همین مأخذ ص 485 شود
لغت نامه دهخدا
فلورنت، از درام نویسان و تراژدی نویسان فرانسه، متولد در فونتن بلو بسال 1661 و متوفی به سال 1725 میلادی وی نمایشنامه ها برشتۀ تحریر کشیده است
لغت نامه دهخدا
حرام نمک، (از برهان قاطع) نمک بحرام، حق نشناس، (ناظم الاطباء)، ناسپاس، حق ناشناس،
- نان کور و آب کور، ناسپاس، (امثال و حکم)،
، مردم خسیس و بخیل و ممسک و دون همت، (برهان قاطع) (ناظم الاطباء)، مرد لئیم و خسیس که گوئی هرگز نان را ندیده است، (فرهنگ نظام) (از فرهنگ رشیدی)، خسیس و بخیل و دون همت که نان آن را کس ندیده باشد، و آن را آب کور نیز گویند، (آنندراج) (انجمن آرا)، که نان رسان نیست، که از نان دادن مضایقه دارد، لئیم،
- امثال:
نانکور شنیده بودیم آب کور ندیده بودیم:
به مجلس تو رهی را شکایتی است شگرف
که سال سفله پدید آمد و زمان نان کور،
ناصرخسرو (از فرهنگ نظام)،
ز بس نان کور و کم سفره است دنیای دنی گوئی
بجای حمد تکبیر فنا خواندند بر خوانش،
ابراهیم ادهم (از فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا
(سَ یَ)
آنچه عن قریب خواهد آمد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(رُ)
شهری در یوگسلاوی که بر کنار رود ’دراو’ واقع است و 91000 تن سکنه و صنایع ماشین سازی دارد. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
طبیبی ازشاگردان بقراط بوده است، (از الفهرست ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(کُ)
شاهزاده الکساندر دانی لوویچ. از اعضای دولت روسیه که در سال 1672م. در مسکو متولد شد و در سال 1729 در سیبری درگذشت. او پسر یک شیرینی ساز بود و همبازی پتر کبیر گردید و با عنوان ’استوار’ در گارد سلطنتی جای گرفت. در سال 1696م. همراه تزار روس به آزف و سپس به هلند و انگلستان رفت. در جنگ شمال پترکبیر به او عنوان شاهزادگی داد. در سال 1709 قسمت بزرگ لشکر سوئد و پولتاوا را تار و مار کرد و به دریافت عصای مارشالی نائل گردید. در سال 1711 او ’کورلاند’ را متصرف شد و در سال 1712 به حکمرانی سن پطرزبرگ رسید. پس از مرگ پترکبیر به یاری او کاترین به تخت سلطنت رسید و تا کاترین زنده بود در حقیقت ادارۀ مملکت و حکومت روسیه به دست این شخص افتاده بود. او دختر خود را به پتر دوم که ولیعهد بود داد ولی کمی پس از جلوس پتر دوم مانچیکوف مغضوب شد و با خانواده اش به سیبری تبعید گردید. (از لاروس). و رجوع به قاموس اعلام ترکی ذیل منجیقوف شود
لغت نامه دهخدا
(خَ گُ)
رجوع به ماهیخوار شود
لغت نامه دهخدا
(یِ)
شاعری فارسی زبان از بخاراست. و معما را نیک میداند و طبعش غرایب پسند است. از اوست این مطلع:
نه داغ تازه مرا بر دل مشوش بود
ز کاروان غمت مانده جای آتش بود.
(از مجالس النفائس میر علیشیر نوایی چ حکمت ص 160 و 90)
لغت نامه دهخدا
نام قصبه ای است در سرزمین هندوستان واقع در منطقه خیرپور در 40هزارگزی جنوب باختری شهر خیرپور، که دارای کارخانه های نساجی پارچه های پنبه ای میباشد، (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
نام قصبه ای است در استان جانسی هندوستان واقع در 58هزارگزی جنوب خاوری جانسی، که مرکز تجارت میباشد، (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
نام قصبه ای است در خطۀبهار هندوستان واقع در استان پاتنه، که رانیپور تنگراهی نیز نامیده میشود، (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان اصفاک بخش بشرویۀ شهرستان فردوس، واقع در 44 هزارگزی شمال باختری بشرویه و 3 هزارگزی شمال اصفاک، این ده در دامنۀ کوهستان قرار داردو آب و هوایش گرم و سکنه اش 10 تن است، مذهب اهالی شیعه و زبان آنها فارسی است، دهکدۀ خانیکوک از قنات مشروب میشود و محصولش غلات و راهش مالرو و گذران اهالی از کشاورزی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
سرزمینی است در مشرق هند که 780 هزار تن سکنه دارد و مرکز آن امفال است که یکی از مراکز بازرگانی است (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
نام عده ای از پادشاهان دانمارک و نروژ که مشهورترین آنان مانیوس هفتم اریکسون (1316-1374م،) است که از سال 1319 تا سال 1343 در نروژ و از سال 1319 تا سال 1365 در سوئد پادشاه بود و اتحاد دو شبه جزیره سوئد و نروژ را تحقق بخشید، (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
حق ناشناس، ممسک بخیل: ازبرای آب چون خصمش شدند آب کور و نان کورایشان بدند. (مولوی امثال و حکم دهخدا)
فرهنگ لغت هوشیار
یکی او وشت های (وشت رقص) های چهار گانه ترادادی هند یکی از رقصهای چهارگانه کلاسیک هند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ما یکون
تصویر ما یکون
آنچه خواهد بود آنچه خواهد بود
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره فرفیونیان که دارای گونه هایی بصورت گیاهان علفی بر افراشته و برخی گونه های درختچه یی و نیز بعضی گونه های درختی است. برگهایش منفرد و یا مرکب پنجه یی است. در حدود 80 گونه از این گیاه شناخته شده که اکثر متعلق به کشورهای برزیل و پرو میباشند. از گونه های مختلف این گیاه کائوچوک استخراج میکنند و ریشه های غده یی شکل آن بمصرف تغذیه میرسد منهوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مایکون
تصویر مایکون
آنچه خواهد بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نانکور
تصویر نانکور
نمک نشناس، بخیل و دون همت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نانیکو
تصویر نانیکو
زشت مقابل نیکو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماینکور
تصویر ماینکور
لاک ناخن (زنان)
فرهنگ لغت هوشیار
((مُ تُ))
دستگاهی در رایانه (کامپیوتر) برای پاییدن و مشاهده فعالیت ها در سیستم پردازشی به منظور تحلیل های بعدی، صفحه نمایش رایانه، نمایش گر، (در مخابرات) شخص یا سیستم ناظر بر محیط یا صحنه یا دستگاه، پایش گر (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نان کور
تصویر نان کور
حق نشناس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مانیتور
تصویر مانیتور
نمارویه
فرهنگ واژه فارسی سره
صفحه نمایش کامپیوتر، مونیتور، تصویرنما (رایانه، تلویزیون و) ، صفحه تصویر
فرهنگ واژه مترادف متضاد