جدول جو
جدول جو

معنی ماملک - جستجوی لغت در جدول جو

ماملک
(مَ لَ)
دارایی و هر آنچه دارا و مالک باشند. (ناظم الاطباء). دارایی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مایملک
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مالک
تصویر مالک
(پسرانه)
ارباب، از نامهای خداوند، آنکه دارنده و صاحب اختیار چیزی یا کسی باشد، نام فرشته ای که نگهبان دوزخ است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مامک
تصویر مامک
(دخترانه)
مادر، خطاب محبت آمیز به فرزند دختر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از متملک
تصویر متملک
آنچه به مالکیت درآید، مال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مایملک
تصویر مایملک
آنچه در تصرف کسی باشد، دارایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مالک
تصویر مالک
کسی که صاحب چیزی باشد و می تواند در آن تصرف کند
کسی که دارای زمین کشاورزی و کارگر و رعیت بسیار است
ارباب
از نام های خداوند
نگهبان جهنم، مالک دوزخ
عزرائیل، ملک الموت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مامک
تصویر مامک
مادر، پیرزن
فرهنگ فارسی عمید
نوعی بیماری عفونی واگیردار که معمولاً در کودکان بروز می کند و با تب، لرز، گلودرد و جوش های چرکی قرمز رنگ همراه است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ممالک
تصویر ممالک
مملکت ها، کشورها، پادشاهی ها، قلمرو پادشاهی ها، جمع واژۀ مملکت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متملک
تصویر متملک
مالک شونده، مالک چیزی
فرهنگ فارسی عمید
(مَءْ لُ)
از ’ال ک’، پیغام. مألکه. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). و رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(مَ لِ)
جمع واژۀ مملکه. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج). کشورها: تا اغلب ممالک عالم در ضبط خویش آورد. (کلیله و دمنه).
- مسالک و ممالک، راهها و کشورها. اصطلاحاً جغرافیا: هرکه کتاب مسالک و ممالک خوانده است و طول و عرض این دیار بشناخته بر وی پوشیده نماند... (کلیله و دمنه). رجوع به مسالک و ممالک شود.
، مقامهای پادشاهی. (غیاث اللغات). پادشاهیها، سرزمینها. ایالات. ولایات: ترکمانان در حدود ممالک بپراکندند و شهر تون غارت کردند. (تاریخ بیهقی ص 527). همه را از نواحی ممالک خویش بیرون کرد. (ترجمه تاریخ یمینی).
کسری از این ممالک و صد کسری و قباد
خطوی از این مسالک و صد خطۀ ختا.
خاقانی.
چو شد کار ممالک برقرارش
قوی تر گشت روز از روزگارش.
نظامی.
مدبران ممالک آن طرف در دفع مضرت ایشان مشورت کردند. (گلستان سعدی).
پادشاهی که یار درویش است
پاسبان ممالک خویش است.
سعدی (صاحبیه).
تفویض تخت و ممالک به وی کنند. (گلستان). وزراء و مستوفیان و... مباشرین موقوفات خاصه و ممالک، همگی محاسبه خود را به دفتر موقوفات رسانیده... (تذکرهالملوک چ دبیرسیاقی ص 44).
- ممالک ستان، ستاننده و گیرندۀ کشورها و سرزمینها. کشورستان:
زلف تو شیطان ملایک فریب
روی تو سلطان ممالک ستان.
خاقانی.
- ممالک سوز، سوزندۀ کشورها و سرزمینها. کشورسوز. جهان سوز:
عدل شمعی بود جهان افروز
هم شه آتشی ممالک سوز.
سنائی.
- ممالک شکار، شکارکننده کشورها و سرزمینها. کشورگیر. جهانگیر:
شاه ملایک شعار، شیر ممالک شکار
خسرو اقلیم بخش، رستم توران ستان.
خاقانی.
- ممالک محروسه، مجموع ایالات و ولایات ایران. کشور ایران (در عهد صفویه و قاجاریه تا اوایل مشروطه این اصطلاح رایج بود و روی تمبر پست نوشته می شد پست محروسۀ ایران) : عساکر نصرت مآثر سواد ارقام تنخواه مواجب خود را که به ممالک محروسه می فرستادند به مهر قاضی عسکر می رسانیدند. (تذکرهالملوک چ دبیرسیاقی ص 4).
- ممالک مدار، جهان مدار:... یعنی حضرت عالی منزلت ممالک مدار. (حبیب السیر چ تهران ج 3 ص 1)
لغت نامه دهخدا
(مَ مَ لَ)
در اصطلاح پزشکی مرضی است حاد و ساری و همه گیر که به واسطۀ اگزانتم (جوشهای سرخ رنگ زیر جلد) مخصوص متعاقب با پوسته ریزی و انانتم (جوشهای سرخ رنگ در پوشش داخلی لوله های گوارشی) و آنژین مشخص است. عامل این مرض نوعی استرپتوکوک می باشد، و دارای سمی است که تولید قرمزی می کند. این مرض در بین 10 تا 15سالگی دیده می شود. نژاد سفید حساسیت مخصوصی نسبت به مرض مذکور دارد. آب و هوای سرد برای مخملک مساعد است و آن بیشتر در فصل زمستان دیده می شود. مرض مزبور در تمام مراحل ساری است خصوصاً در آخر دورۀ نهفتگی و روزهای اول بثورات. سیر تب مخملک مانند تب های دیگر بثوری شامل چهار دوره است: 1- دورۀ کمون که 3 تا 6 روز طول می کشد. 2- دورۀ یورش که ناگهان با لرزهای مکرر و تب شروع می شود و حرارت بدن در ظرف چند ساعت به 40 درجه می رسد. تب با هذیان و در کودکان با تشنج توأم است. تاکی کاردی (ضربان تند قلب) در مخملک بسیار مشخص و زیاد و پیش رس است و نبض بین 120 تا 150 ضربان دارد. بیمار مبتلا به آنژین می شود و از درد گلو شکایت می کند و گلو و لوزتین و شراع الحنک بشدت قرمز و لوزه ها بزرگ می شوند ولی زبان هنوز سفید است. غالباً بیمار استفراغ می کند و این علامت مهمی است، زیرا در آنژین های معمولی استفراغ وجود ندارد این دوره 12 تا 36 ساعت طول می کشدکه با کوفتگی و تشنگی و غیره توأم است. 3- دورۀ بثورات که با اکزانتم و انانتم و تغییرات ظاهری زبان مشخص است. تب و آنژین و تاکی کاردی ادامه دارد. اگزانتم مخملکی از جلو سینه شروع و به طرف دست و پا می رود. رنگ آن بسیار قرمز و به آب تمشک شبیه است. و روی این قرمزی یکنواخت بثورات بسیار کوچک یافت می شود که با لمس زبر احساس می شود. قرمزی زیر فشار دست و انگشتان از بین می رود و بلافاصله اثر انگشتان بشکل لکه های سفید متمایل به زردی ظاهر می شود. بثورات در چهره بسیار خفیف است و یا اصلاً وجود ندارد. تمام پوست بدن خشک و سوزان است و معمولاً عرق روی آن را فرا نمی گیرد. دورۀ بثورات 6 روز است و بعد از بین می رود. تمام زبان باردار است و سپس از جلو به عقب شروع به قرمز شدن می کند. 4- دورۀ پوسته ریزی، بثورات از روز پنجم یا ششم و گاهی دیرتر شروع به کم رنگ شدن می کنند ولی پوسته ریزی بعد از روز دهم و از سینه شروع می شود و به طرف دست و پا می رود. این بیماری مصونیت می دهد. گل افشان. مرگیجه. مخملویی. و رجوع به فرهنگ فارسی معین شود
لغت نامه دهخدا
(مُ دَ لَ)
ثدی مدملک، پستان گرد و برآمده. (از متن اللغه) ، حجر مدملک، سنگ تابان گرد. مخلق. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، سهم مدملک، تیر راست درست پی پیچیده. (منتهی الارب). مخلق. (متن اللغه) ، نصل مدملک،پیکان گرد تابان. (منتهی الارب). مفتول معصوب. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) ، حافر مدملک، سم لغزان گرد. (منتهی الارب) ، رجل مدملک الرأس، صاحب کلۀ بزرگ و گرد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ مَلْ لَ)
به قهر به ملک کسی درآمده. (ازمنتهی الارب). آنچه به ملک و تصرف کسی در آمده باشد، مخصوصاً به غلبه و قهر. و رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ مَلْ لِ)
به قهر ملک گرداننده چیزی را. (آنندراج). خداوند و مالک چیزی به قهر. (ناظم الاطباء) : ضیعتها و املاک متملک میشدند. (تاریخ قم ص 253). رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(لَ)
آب دندان و آب نبات، نوعی ازحلوا که از جو و گندم میده سازند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(یُ / یَ لَ)
مال. دارایی: مایملک او تنها یک خانه و یک مزرعه بود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، (اصطلاح فقهی ومدنی) قسمت مثبت از دارایی شخص را گویند، شامل دیون نمی شود. (ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مایملک
تصویر مایملک
دارایی، مایملک او تنها یک خانه و یک مزرعه بود، مال
فرهنگ لغت هوشیار
مالک چیزی ویس (ملک اربابی) ویسدار داستار بملکیت در آمده در تصرف کسی در آمده. مالک شونده متصرف جمع متملکین
فرهنگ لغت هوشیار
خداوند، کسی که دارای چیزی باشد و بتواند در آن تصرف کند، خداوند و صاحب و متصرف و دارنده، خداوند رب، دارا و دارنده خویشنیتار خاوند دارا داشتار دارناک، فرمانروا کسی که چیزی را دارا باشد و تواند در آن تصرف کند خداوند دارا صاحب جمع مالکین: خطی طلب که توی مالک ممالک قرب کجا بری دم مردن قباله املاک ک (وحشی. چا. امیر کبیر. 226)
فرهنگ لغت هوشیار
مصغر مام است که مادر باشد یعنی مادرک مادرک (مهربان) : ز ابتدا سر مامک غفلت نبازیدم چوطفل زانکه هم مامک رقیبم بود و هم بابای (مامای) من. (خاقانی. سج. 323 عبد. 330)، مادر، دختر (بهنگام ترحم)، بازیی است کودکان را سر مامک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از املک
تصویر املک
مالک تر، نیرومندتر
فرهنگ لغت هوشیار
گل افشان مر گیجه از بیماری ها مرضی است حاد وساری و همه گیر که بواسطه اگزانتم مخصوص متعاقب با پوسته ریزی و انانتم و آنژین مشخص است. عامل این مرض نوعی استرپتو کوک میباشد و دارای سمی است که تولید قرمزی میکند. این مرض در سنین بین 10 تا 15 سالگی دیده میشود. نژاد سفید حساسیت مخصوصی نسبت بمرض مذکور دارد. آب و هوای سرد برای مخملک مساعد است و آن بیشتر در فصل زمستان دیده میشود. مرض مزبور در تمام مراحل ساری است خصوصا در آخر دوره نهفتگی و روزهای اول بثورات. سیر تب مخملک مانند تبهای دیگر بثوری شامل چهاردوره است: دوره کمون که 3 تا 6 روز طول میکشد، دوره یورش که ناگهان با لرزهای مکرر و تب شروع میشود و حرارت بدن در ظرف چند ساعت به 40 درجه میرسد. تب با هذیان و در کودکان با تشنج توام است. تاکی کاردی در مخملک بسیار مشخص و زیاد و پیش رس است و نبض بین 120 تا 150 ضربان دارد. بیمار مبتلا به آنژین میشود و از درد گلو شکایت میکند و گلو و لوزتین و شراع الحنک بشدت قرمز و لوزه ها بزرگ میشوند ولی زبان هنوز سفید است. غالبا بیمار استفراغ میکند و این علامت مهمی است زیرا در آنژین های معمولی استفراغ وجود ندارد. این دوره 12 تا 36 ساعت طول میکشد که با کوفتگی و تشنگی و غیره توام است، دوره بثورات که با اگزانتم وانانتم و تغییرات ظاهری زبان مشخص است. تب و آنژین و تاکی کاردی (عوارض دوره یورش) ادامه دارند اگزانتم مخملکی از جلو سینه شروع و بطرف دست و پا میرود. رنگ آن بسیار قرمز و به آب تمشک شبیه است. در روی این قرمزی یکنواخت بثورات بسیار کوچک یافت میشود که بالمس زبر احساس میشود. قرمزی زیر فشار دست وانگشتان از بین میرود و بلافاصله اثر انگشتان بشکل لکه های سفید متمایل بزردی ظاهر میشوند. بثورات یکنواخت است و فاصله پوست سالم پیدانمیشود. بثورات در چهره بسیار خفیف است و یا اصلا وجود ندارد. تمام پوست بدن خشک وسوزان است و معمولا عرق روی آنرا فرا نمیگیرد. دوره بثورات 6 روز است و بعد از بین میروند. تمام زبان باردار است و سپس از جلو عقب شروع به قرمز شدن میکند (علامت مخصوص مرض مخملک)، دوره پوسته ریزی - بثورات از روز پنجم یا ششم وگاهی دیرتر شروع به کم رنگ شدن میکنند ولی پوسته ریزی بعد از روز دهم میباشد و از سینه شروع میشود و بطرف دست و پا میرود. این بیماری مصونیت میدهد گل افشان مرگیجه مخملویی
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مملکت، کشورها، جمع مملکه، کشور ها استان ها، جمع مملکت: کشورها، ایالات ولایات: (هنوزاحوال ممالک خوارزم و خراسان در سلک اطراد منتظم بود) (المعجم. چا. دانشگاه. 2) یا ممالک محروسه ایران. مجموع ایالات و ولایات ایران کشورایران (در عهد صفویه و قاجاریه تا اوایل مشروطه این اصطلاح رایج بود و روی تمبرها نوشته میشد: (پست ممالک محروسه ایران)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مایملک
تصویر مایملک
((یَ لَ))
دارایی، مال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متملک
تصویر متملک
((مُ تَ مَ لِّ))
مالک شونده، متصرف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مالک
تصویر مالک
((لِ))
صاحب، دارنده، حاکم، پادشاه، نگهبان دوزخ
فرهنگ فارسی معین
((مَ مَ لَ))
بیماری واگیردار که عامل آن یک نوع استرپتوکوک است و دارای سمی است که تولید دانه های قرمزی می کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ممالک
تصویر ممالک
((مَ لِ))
جمع مملکت، مملکت ها
فرهنگ فارسی معین
مملکت ها، کشورها، ایالات، ایالت ها، ولایات، ولایت ها
فرهنگ واژه مترادف متضاد
دارایی، مال، مال ومنال، هست ونیست، هستی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از مالک
تصویر مالک
Owner, Proprietor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
دستگیره، دست آویز
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از مالک
تصویر مالک
proprietário
دیکشنری فارسی به پرتغالی