جدول جو
جدول جو

معنی مالیٔ - جستجوی لغت در جدول جو

مالیٔ
(لِءْ)
پرکننده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به مالی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مالی
تصویر مالی
مربوط به مال مثلاً کمک مالی
پر، لبریز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مالیه
تصویر مالیه
مربوط به مال، دارایی، امور مالی، کالا، مالیات
فرهنگ فارسی عمید
درختی با گل های سفید و برگ هایی شبیه برگ بادام که مصرف دارویی دارد
فرهنگ فارسی عمید
در تداول این کلمه در ترکیب عطفی ’خونین و مالین’ به کار رود به معنی به خون آلوده شده و به خون کشیده شده، و رجوع به خونین شود
لغت نامه دهخدا
(مُ لِ ءْ)
گوسپندی که در شکم وی آب گرد آید و بدان گمان برند آبستن است. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(سِءْ)
بی باک. (منتهی الارب) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آنکه در گفتار و کردار بی پروا باشد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
زلو را گویند، مالین، (آنندراج)، زلو و علق، مالین، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
ابوسعد گوید: کوره ای است دارای قرای مجتمع به دو فرسنگی هرات که مجموع آنها را ’مالین’ و مردم هرات ’مالان’ گویند، ومن مالین هرات رادیدم، مرا گفتند که آن دارای بیست و پنج قریه است، (از معجم البلدان)، از اعمال هرات است مشتمل بر قری و مزارع به دو فرسنگی هرات و مردم هرات مالان گویند واز آنجاست ابوعبداﷲ احمد بن عبدالرحمن مالینی، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، رجوع به مالن و مالان شود
لغت نامه دهخدا
ادیبی گوید:قریه ای است بر کنار شط جیحون، (از معجم البلدان)
ابوسعد گوید: قریه ای است از قرای باخرز، (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(مُ لِءْ)
گیاهناک. (ناظم الاطباء). مکان مکلی ٔ، جای بسیارگیاه. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
درختی است باریک و دراز که از چوب آن درخت نیزه و تیر سازند، (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، نزد بعضی مرّان است و بولس گوید درختی است در بلاد شام ... (تحفۀ حکیم مؤمن)، در تحفۀ حکیم مؤمن مرادف با ’مران’ ذکر شده که با توجه به دزی ج 2 ص 585 همان زغال اخته می باشد، (فرهنگ فارسی معین)،
به لغت یونانی به معنی سیاه باشد که در برابر سفید است، (برهان) (آنندراج)، در یونانی ملاس (سیاه)، (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
به معنی مالیخولیا است که کوفت و خلل دماغی و سودا و خیال خام باشد، (برهان)، مالیخولیا، (ناظم الاطباء)، مخفف مالیخولیا، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
مالیخ کاخ پخته بد اندر دماغ خویش
زان کاخ خویشتن را گنده دماغ کرد،
(یادداشت به خط مرحوم دهخدا)،
و رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(لِءْ)
شتری که فروخوابد بی علتی یاحرونی کند و نگذارد جا را. یقال: ناقه خالی ٔ. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(لی یَ)
ارزش. بها. قیمت:
دل از آن گشت گرانمایه که درد تو در اوست
ور نه معلوم بر ما و تو مالیت دل.
مسیح کاشی (از بهار عجم).
و رجوع به مالیه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مالیه
تصویر مالیه
پول و وجه نقد، دولت و ثروت
فرهنگ لغت هوشیار
یونانی تازی گشته سیاه درختی است باریک و دراز که از چوب آن درخت نیزه و تیر سازند. توضیح در تحفه حکیم مومن مالیا مرادف بامران (بضم اول و تشدید ثانی) ذکر شده که با توجه به دزی ج 2 ص 585 همان زغال اخته میباشد. سیاه اسود (در طب قدیم مستعمل است)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مالیخ
تصویر مالیخ
بمعنی مالیخولیاست که کوفت و خلل دماغی و سودا و خیال خام باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مالین
تصویر مالین
خونین و مالین
فرهنگ لغت هوشیار
پر کننده، پر شونده یونانی تازی گشته انگبین در تازی نیامده فرجامین ظینده ای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مالی
تصویر مالی
عسل (در طب قدیم مستعمل است)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مالی
تصویر مالی
پر کننده، پرشونده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مالیه
تصویر مالیه
((یِّ))
مؤنث مالی، وجه نقد و املاک و مستغلات
فرهنگ فارسی معین
دارایی، پول نقد، ثروت، سرمایه، مستغلات، ملک
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از مالی
تصویر مالی
Financial, Monetary
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مالی
تصویر مالی
financier, monétaire
دیکشنری فارسی به فرانسوی
انگل، نوعی بیماری گوسفند
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از مالی
تصویر مالی
financeiro, monetário
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مالی
تصویر مالی
finansowy, monetarny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مالی
تصویر مالی
финансовый , денежный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مالی
تصویر مالی
фінансовий , грошовий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مالی
تصویر مالی
financieel, monetair
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مالی
تصویر مالی
finanziell, monetär
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مالی
تصویر مالی
financiero, monetario
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مالی
تصویر مالی
finanziario, monetario
دیکشنری فارسی به ایتالیایی