به لغت یونانی سیاه است که نقیض سفید باشد. (برهان) (آنندراج). مأخوذ از یونانی، سیاه و اسود. (ناظم الاطباء). یونانی ’ملاس’ (سیاه). (حاشیۀ برهان چ معین). سیاه. مقابل سفید (در کتب طبی قدیم بکار رفته). (فرهنگ فارسی معین)
به لغت یونانی سیاه است که نقیض سفید باشد. (برهان) (آنندراج). مأخوذ از یونانی، سیاه و اسود. (ناظم الاطباء). یونانی ’ملاس’ (سیاه). (حاشیۀ برهان چ معین). سیاه. مقابل سفید (در کتب طبی قدیم بکار رفته). (فرهنگ فارسی معین)
سنگ که بر دهانۀ سوراخ کفتار نهند جهت صید. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). سنگی که بر بالای در خانه (لانه) ای که با سنگ ساخته شده قرار دهند و گوشت جانور درنده را درعقب آن نهند و چون جانور داخل شود و گوشت را خورد سنگ بر در افتد و لانه را ببندد. (از اقرب الموارد)
سنگ که بر دهانۀ سوراخ کفتار نهند جهت صید. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). سنگی که بر بالای در خانه (لانه) ای که با سنگ ساخته شده قرار دهند و گوشت جانور درنده را درعقب آن نهند و چون جانور داخل شود و گوشت را خورد سنگ بر در افتد و لانه را ببندد. (از اقرب الموارد)
قصبه ای به هرات، (نخبهالدهر دمشقی، یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، همان مالین از اعمال هرات است، (یادداشت ایضاً)، همان مالین است، (از انساب سمعانی)، قصبۀ باخرز و جای عظیم و پر نزهت است و خربزۀ آن در جمیع خراسان مشهور است، (از نزههالقلوب ج 3 ص 153) : و از جمله نوادر عمارات ... هرات جسری است که بر آب ’هرات رود’ بسته اند و آن جسر را پل مالان گویند ... در این حین که ... به تحریر لفظ مالان قیام نمود حکایتی غریب بخاطر رسید ... روزی یکی از واعظان که در قریۀ مالان به نصیحت طوایف انسان می پرداخت ... (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 651)، و رجوع به مالین و مالن شود
قصبه ای به هرات، (نخبهالدهر دمشقی، یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، همان مالین از اعمال هرات است، (یادداشت ایضاً)، همان مالین است، (از انساب سمعانی)، قصبۀ باخرز و جای عظیم و پر نزهت است و خربزۀ آن در جمیع خراسان مشهور است، (از نزههالقلوب ج 3 ص 153) : و از جمله نوادر عمارات ... هرات جسری است که بر آب ’هرات رود’ بسته اند و آن جسر را پل مالان گویند ... در این حین که ... به تحریر لفظ مالان قیام نمود حکایتی غریب بخاطر رسید ... روزی یکی از واعظان که در قریۀ مالان به نصیحت طوایف انسان می پرداخت ... (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 651)، و رجوع به مالین و مالن شود
مالنده، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، رجوع به مالنده شود، در حال مالیدن، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : زمانی گشت گرد چشمه نالان به گریه دستها بر چشم مالان، نظامی، همی رفت آشفته دستار و موی کف دست شکرانه مالان به روی، سعدی، و رجوع به مالیدن شود
مالنده، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، رجوع به مالنده شود، در حال مالیدن، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : زمانی گشت گرد چشمه نالان به گریه دستها بر چشم مالان، نظامی، همی رفت آشفته دستار و موی کف دست شکرانه مالان به روی، سعدی، و رجوع به مالیدن شود
ابوسعد گوید: کوره ای است دارای قرای مجتمع به دو فرسنگی هرات که مجموع آنها را ’مالین’ و مردم هرات ’مالان’ گویند، ومن مالین هرات رادیدم، مرا گفتند که آن دارای بیست و پنج قریه است، (از معجم البلدان)، از اعمال هرات است مشتمل بر قری و مزارع به دو فرسنگی هرات و مردم هرات مالان گویند واز آنجاست ابوعبداﷲ احمد بن عبدالرحمن مالینی، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، رجوع به مالن و مالان شود
ابوسعد گوید: کوره ای است دارای قرای مجتمع به دو فرسنگی هرات که مجموع آنها را ’مالین’ و مردم هرات ’مالان’ گویند، ومن مالین هرات رادیدم، مرا گفتند که آن دارای بیست و پنج قریه است، (از معجم البلدان)، از اعمال هرات است مشتمل بر قری و مزارع به دو فرسنگی هرات و مردم هرات مالان گویند واز آنجاست ابوعبداﷲ احمد بن عبدالرحمن مالینی، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، رجوع به مالن و مالان شود
یکی از شش دیهی بود که ’عرب اشعریان’ سر او مقامها ساختند و منزل گرفتند و آن شش دیه عبارت از ممجان و مالون و قزدان و سکن و جمرو کمیدان بود، (از تاریخ قم ص 32)، و رجوع به کمیدان شود از طسوج لنجرود است، (تاریخ قم ص 113)
یکی از شش دیهی بود که ’عرب اشعریان’ سر او مقامها ساختند و منزل گرفتند و آن شش دیه عبارت از ممجان و مالون و قزدان و سکن و جمرو کمیدان بود، (از تاریخ قم ص 32)، و رجوع به کمیدان شود از طسوج لنجرود است، (تاریخ قم ص 113)
آنچه سرش را شبیه به زبان ساخته باشند. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، نعل باریک لطیف همچون زبان. ملسنه. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) و رجوع به ملسنه شود
آنچه سرش را شبیه به زبان ساخته باشند. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، نعل باریک لطیف همچون زبان. ملسنه. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) و رجوع به ملسنه شود
قریه ای به هرات دارای میوه های نیکو. (چهارمقاله چ قزوینی ص 31) : و میوه های مالن و کروخ در رسید که امثال آن در بسیار جایها بدست نشود. (چهارمقاله با تعلیقات معین ص 49). و رجوع به مالین و مالان شود
قریه ای به هرات دارای میوه های نیکو. (چهارمقاله چ قزوینی ص 31) : و میوه های مالن و کروخ در رسید که امثال آن در بسیار جایها بدست نشود. (چهارمقاله با تعلیقات معین ص 49). و رجوع به مالین و مالان شود