- مازن
- تخم مور استخوان تیره پشت ستون فقرات مازو مازه
معنی مازن - جستجوی لغت در جدول جو
- مازن ((زِ))
- مازه، ستون مهره ها، تیره پشت
- مازن
- مازه، ستون فقرات، در علم زیست شناسی ستونی مرکب از ۳۳ قطعه استخوان به نام مهره یا فقره که به طور عمودی بر روی هم قرار گرفته و در پشت انسان از زیر گردن تا پایین کمر جا دارد و در میان آن سوراخی است موسوم به مجرای فقراتی که نخاع یعنی دنبالۀ دماغ در آن قرار گرفته و در دو طرف دارای دو سوراخ کوچک تر است که اعصاب نخاعی و شرائین در آن جا دارند، ستون مهره ها، تیرۀ پشت، پشت مازه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
انباره
انباشتگاه، انبار، اندوختگاه
بز نر کوهی رنگ وعل فارسی
آنکه کسی را از جای خود براند. یا جا زن کردن کسی را. او را از جای خود راندن
نگهبان، خزینه دار، دخیره کننده، حفظ کننده مال
مزاح کننده، هزل گو
جای نگه داری و ذخیره کردن چیزی، انبار
بلوط
ماده ای با مصرف دارویی و صنعتی که از ترشح یکی از انواع بلوط به دست می آید و بر اثر گزش حشره ای به صورت کروی درمی آید
ماده ای با مصرف دارویی و صنعتی که از ترشح یکی از انواع بلوط به دست می آید و بر اثر گزش حشره ای به صورت کروی درمی آید
بز کوهی، در علم زیست شناسی حیوانی علف خوار شبیه آهو با شاخ های بلند و ریش دراز که برای گوشتش شکار می شود، پاژن
آلتی در بعضی دستگاه های برقی که انرژی برق در آن ذخیره می شود، جریان مستقیم را مسدود می کند و جریان متناوب را عبور می دهد، جمع خزنه و خزّان، نگهبان خزانه، خزانه دار
ستمگر، ناسازگار
ستون فقرات
برجستگیهای کروی شکلی بقطر 20 12 سانتیمتر که تحت اثر گزش حشره مخصوصی بنام سی نیپس کالا تنکتوریا بر روی جوانه های درخت بلوط مازو ایجاد میشود. حشره مذکور برای تخم گذاری پوست درخت بلوط مازو را سوراخ میکند و بر اثر این عمل مقدار زیادی از شیره گیاهی درخت مذکور متوجه نقطه میشود وتدریجا بصورت برجستگیی در میاید که بنام مازو موسوم است. در ترکیب مازو 60 تا 70 درصد تانن (اسید گالوتانیک) - که ماده اصلی مازو است - وجود دارد. بعلاوه مقدار کمی اسید گالیک و اسید الاژیک و مقداری مواد گلوسیدی و آمیدون موجود است. در صنعت از مازو جهت تهیه مرکب سیاه و رنگ کردن پارچه ها و نیز در چرم سازی از آن استفاده میکنند. در پزشکی بعنوان قابضی قوی مورد استعمال دارد مازوج عفص گلگاو، گونه ای درخت بلوط که بنام بلوط مازو نیز موسوم است و در جنگلهای شمالی ایران هم میروید
بزله گوی لوده مزاح کننده بذله گو: اگر کسی بود که شرابخواره نباشد و مازح و قمار و بسیار گوی و مجهول
آمیزنده
جای امن، پناهگاه و جای سلامت پناهگاه بولجار خرسند گاه شادیپناه، آستانه پیشوا جای امن جای سلامت پناهگاه: و مستعدان حصول معرفت را از تیه حیرت و بیدای جهالت بمرتع عرفان ومامن ایمان اوراه نمود. یا مامن رضا. جای امن و خشنودی: امروز کس نشان ندهد بر بسیط خاک مانند آستان درت مامن رضا. (سعدی)، مشهد رضوی
مقابل شارح و محشی، نویسنده متن
جمع ماذنه، گلدسته ها جمع ماذنه محلهای اذان مناره ها
گنجینه، انبار خانه و خزانه و جای ذخیره
جای نهادن خزانه، جمع مخزن
اندوهگین کننده اندوهگین
((زِ))
فرهنگ فارسی معین
خزانه دار، نام قطعه ای است در بعضی از دستگاه های برقی که انرژی به صورت برق در آن ذخیره می شود
شیره درخت بلوط که از آن برای ساختن مرکب سیاه استفاده می کنند
((مَ زَ))
فرهنگ فارسی معین
گنجینه، انبار، جمع مخازن
مخزن کتاب: محلی که در آن کتاب ها را در قفسه ها و دولاب ها به ترتیب چینند، گنجینه
مخزن کتاب: محلی که در آن کتاب ها را در قفسه ها و دولاب ها به ترتیب چینند، گنجینه
جای امن، پناهگاه
مخزن ها، جاهای نگه داری و ذخیره کردن چیزی، انبارها، جمع واژۀ مخزن
ستون فقرات، در علم زیست شناسی ستونی مرکب از ۳۳ قطعه استخوان به نام مهره یا فقره که به طور عمودی بر روی هم قرار گرفته و در پشت انسان از زیر گردن تا پایین کمر جا دارد و در میان آن سوراخی است موسوم به مجرای فقراتی که نخاع یعنی دنبالۀ دماغ در آن قرار گرفته و در دو طرف دارای دو سوراخ کوچک تر است که اعصاب نخاعی و شرائین در آن جا دارند، ستون مهره ها، تیرۀ پشت، پشت مازه
Depository, Repository