- مارکی
- عنوان اشرافی مردانه در بعضی کشورهای اروپا بین دوک و کنت
معنی مارکی - جستجوی لغت در جدول جو
- مارکی
- عنوان نجبای اروپا بین دوک و کنت
- مارکی
- عنوان نجبای اروپا، بین دوک و کنت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عنوان اشرافی زنانه در بعضی از کشورهای اروپا، همسر مارکی
زن مارکی
زن مارکی
بازار، معامله، تجارت
سرخ گلگون: خروشان و کفک افکنان و سلیحش همه ماردی گشته و خنگش اشقر. (خسرو لفا اق. 525) توضیح در رشیدی و فرهنگ نظام به دقیقی نسبت داده شده
مالکی در فارسی: کس که در کیش از مالک پیروی می کند
در تازی نیامده فرخندگی همایونی مبارک بودن خجستگی از حیث میمنت: سر خدمت تو دارم بخرم بلطف و مفروش که چو بنده کمتر افتد بمبارکی غلامی. (حافظ)
سرخ رنگ، گلگون، برای مثال چو بردارد ز پیش روی اوثان / حجاب ماردی دست برهمن (منوچهری - ۸۷)
از مذاهب چهارگانۀ اهل سنت، منسوب به ابو عبدالله مالک بن انس، پیرو دین مذهب
Thorniness
колючесть
Stacheligkeit
колючість
kolczastość
espinhosidade
spinosità
espinosidad
épineux
stekeligheid
ความมีหนาม
berduri
شوكيّةٌ
कांटेदार होना
קוֹצוּת
가시투성이
dikenlilik
কণ্টকিত
خار دار ہونا