جدول جو
جدول جو

معنی مارچوئیه - جستجوی لغت در جدول جو

مارچوئیه
(خوَرْ / خُرْ)
دهی از بخش حومه شهرستان نائین است که 108 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مارچوبه
تصویر مارچوبه
گیاهی علفی و پایا با ساقه های ترد و گوشتی که مصرف خوراکی دارد، هلیون، هلیوم، اسفراج، مارگیاه
فرهنگ فارسی عمید
(رُ)
ده کوچکی است از دهستان گوغر بخش بافت شهرستان سیرجان، واقع در 34 هزارگزی شمال باختری بافت، سر راه مالرو گوغر به چهارطاق. ناحیه ای است کوهستانی، سردسیر و دارای 25 تن سکنه می باشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(ئی یِ)
دهی از دهستان برزاوند است که در شهرستان اردستان واقع است و 278 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(ئی یَ)
دهی کوچک است از دهستان جوزم و دهج بخش شهربابک از شهرستان یزد. در 40هزارگزی شمال باختر شهربابک و 21هزارگزی راه شهربابک به خبر. منطقۀکوهستانی معتدل و مالاریائی است. آب آن از قنات و محصول وی غلات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(اُ ؟)
بلوکی است از اقطاع کرمان
لغت نامه دهخدا
(ئی یِ)
دهی است از دهستان حومه بخش شهر بابک شهرستان یزد واقع در 5 هزارگزی باختر شهر بابک با 318 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
ده کوچکی است از دهستان سرویزن بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت. در 18هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه. سر راه جیرفت به ساردوئیه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان گوغربخش بافت شهرستان سیرجان واقع در 32 هزارگزی شمال باختری بافت با 275 تن سکنه. آب آن از قنات و چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(نی یَ / نی یِ)
فرقه ای از فرق میان عیسی و محمد علیهم االسلام. (از فهرست ابن الندیم، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). از فرق مسیحی سوریه است که در نواحی جبل لبنان و بیروت و طرابلس سکونت دارند. این فرقه به مارون منسوب هستند که در قرن هفتم هجری بطریق سوریه بوده است. (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(جَ)
ده کوچکی است از بخش راین شهرستان بم در 5 هزارگزی جنوب راین و 6 هزارگزی جنوب راه فرعی راین به نی بید واقع است و 2 خانوار سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ص 406)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
دهی است از بخش حومه شهرستان نائین، در 23هزارگزی غرب راه نائین به کوهپایه، با 145 تن سکنه. آبش از قنات. محصولش غلات. شغل مردمش زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(چَ)
دهی است از دهستان حتکن بخش زرند شهرستان کرمان واقع در 36 هزارگزی جنوب خاوری زرند، سر راه فرعی خانوک به چترود. دامنه و معتدل است و 197 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و حبوب و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
دهی از دهستان سیلوئیه بخش زرند شهرستان جیرفت. در 30هزارگزی جنوب زرند و 7هزارگزی باختر راه مال رو زرند به رفسنجان. منطقه کوهستانی و سردسیر. آب آن از قنات، محصول آن غلات و حبوب است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
نام یکی از بخشهای پنجگانه شهرستان جیرفت، در شمال باختری جیرفت واقع، و از طرف شمال به بخش راین، از خاور به بخش جبال بارز و از جنوب به بخش سبزواران، و از باختران به بخش بافت محدود است. اراضی آن کوهستانی و جنگلی، و هوای آن سردسیر، فقط دهستان اسفندقۀ آن گرمسیر است. بلندترین کوه این بخش کوه بهر آسمان است که ارتفاع قلۀآن 3497 گز است. آب آن از رودخانه و چشمه و قنات، ومحصول آن غلات و لبنیات است، و اهالی آن به زراعت و مالداری اشتغال دارند. این بخش 18800 تن سکنه دارد واز 552 آبادی و 9 دهستان باین شرح تشکیل شده است:
1- دهستان ساردوئیه: با 78 آبادی و 3785 تن سکنه. 2- دهستان گروه: با 36 آبادی و 1477 تن سکنه. 3- دهستان دلفارد: با 83 آبادی و 1485 تن سکنه. 4- دهستان سرویزن با 43 آبادی 1485 تن سکنه. 5- دهستان سرمشک: با 27 آبادی و 999 تن سکنه. 6- دهستان هترا:با 51 آبادی و 2047 تن سکنه. 7- دهستان گور: با 67آبادی و 2463 تن سکنه. 8- دهستان بهر آسمان: با 111 آبادی و 1884 تن سکنه. 9- دهستان اسفندقه: با 47 آبادی و 3255 تن سکنه. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
یکی از دهستانهای نه گانه بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت، که از 78 آبادی تشکیل شده و 3785 تن سکنه دارد. و مرکز آن قریۀ درمزار است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(اَ ی یِ)
دهی است از بخش شهر بابک شهرستان یزد با 662 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات، حبوب، کتیرا، پشم، روغن، بادام و کشک است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(بَ / بِ)
مارگیاه است و آنرا به عربی هلیون گویند. دفع سموم جانواران گزنده و مار و عقرب کند. (برهان) (از ناظم الاطباء). نام دوائی که به عربی هلیون گویند و در کشف نوشته که گیاهی است دفع زهر مار و کژدم کند و هم گره گره بصورت مار بود. (از غیاث) (از آنندراج) (از جهانگیری). نام دوائی است که به عربی هلیون نامند و رستنیی است به شکل مار که آنرا پخته بخورند. (از انجمن آرا). کندی گوید آن بیخ نبات است که به هیأت ستبر بود و منبت او در کوه است از کوههای اصفهان و ظاهر او به زردی مایل بود و میان او سفید بود و طعم او به طعم خشخاش ماند و در آن اندک شیرینی بود. (ترجمه صیدنه). اسم فارسی هلیون است. (فهرست مخزن الادویه). هلیون که به پارسی مارچوبه گویند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). جنجل. اسفراج. اسفیراج. یرامع. مارگیا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). گیاهی است از تیره سوسنیها و از دستۀ مارچوبه ها که گیاهی علفی و بالارونده و پایا و زیبا است. ارتفاعش بین 70 تا 90 سانتیمتر و دارای شاخه های تقریباً چوبی و صاف است که به حالت وحشی در غالب آب و هوا تکثیر حاصل کرده است و به سبب زیبا بودن موردتوجه و پرورش قرار می گیرد. بر روی ساقه های نازک و استوانه شکل این گیاه خطوط بسیار ظریف قابل تشخیص است برگهای آن به صورت فلسهایی است که از بغل آنها شاخه های باریک و دراز به صورت دسته های 3 تا 8 تایی برنگ سبز دورهم گرد آمده ازنظر شکل ظاهری به برگهای نازک و ظریف شباهت دارند، گلهای مارچوبه در فاصله ماههای خرداد و تیر ظاهر می شوند و وضع آویخته و رنگ سبز مایل به زرد دارند میوه اش قرمز و زیبا و محتوی دانه های متعدد است. ساقه های مارچوبه از سبزیهای خوراکی لذیذ و مطلوب است. از ساقه زیرزمینی این گیاه استفادۀ داروئی نیز بعمل می آید (دارای اثر مدر است) از این گیاه در حدود 40 گونه شناخته شده که همه متعلق به نواحی گرم و معتدل کرۀ زمین است. در ترکیب انساج این گیاه مواد مختلف از قبیل رزین، قند، مانیت، آسپاراژین و املاح پتاسیم و غیره موجود است. هلیون. کشک. کشک الماز. اسفرک. اسفراج. اسفاراج. سپارک. تاکرون. خشب الحیه. یرموع. جنجل. ضغبوس. اسفرج. اسپراغس. اسفرغس. یرامیع. صوف الحیه. صمد. اسفراک. مارگیاه. (فرهنگ فارسی معین) :
گیرم که مارچوبه کند تن به شکل مار
کو زهر بهر دشمن و کو مهره بهر دوست.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 839).
و رجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 308 و کارآموزی داروسازی ص 1708 شود.
- مارچوبۀ زینتی، دو نوع است ’زبره’ یا ’شبتی’ و ’نرمه’. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). در کتاب ’گیا’ (راهنمای گیاهی) گل گلاب ص 256 ذیل مارچوبه آمده است: گونه های این گیاه به نام شودی و گردی برای زینت کاشته می شود
لغت نامه دهخدا
گیاهی است از تیره سوسنیها و از دسته مارچوبه ها که گیاهی علفی و بالارونده و پایا وزیبا است. ارتفاعش بین 70 تا 90 سانتیمتر و دارای شاخه های تقریبا چوبی و صاف است که بحالت وحشی در غالب آب و هواها تکثیر حاصل کرده است وبسبب زیبابودن مورد توجه و پرورش قرار میگیرد. برروی ساقه های نازک واستوانه یی شکل این گیاه خطوط بسیار ظریف قابل تشخیص است. برگهای آن بصورت فلسهایی است که از بغل آنها شاخه های باریک و دراز بصورت دسته های 3 تا 8 تایی برنگ سبز دورهم گرد آمده از نظر شکل ظاهری به برگهایی نازک و ظریف شباهت دارند. گلهای مارچوبه در فاصله ماههای خرداد و تیر ظاهر میشوند و وضع آویخته ورنگ سبز مایل بزرد دارند. میوه اش قرمز و زیبا و محتوی دانه های متعدد است. ساقه های مارچوبه از سبزیهای خوراکی لذیذ و مطلوب است. از ساقه زیر زمینی این گیاه استفاده دارویی نیز بعمل میاید (دارای اثر مدر است)، از این گیاه در حدود 40 گونه شناخته شده که همه متعلق بنواحی گرم و معتدل کره زمینند. در ترکیب انساج این گیاه مواد مختلف از قبیل رزین قند مانیت آسپاراژین و املاح پتاسیم و غیره موجود است هلیون: کشک کشک الماز اسفرک اسفراج اسفاراج سپارک تاکرون خشب الحیه یرموع هلیوم جنجل ضغبوس اسفرج اسپراغس اسفرغس یرامیع صوف الحیر صمد اسفراک مار گیاه: گیرم که مارچوبه کند تن بشکل مار کو زهر بهر دشمن و کو مهره بهر دوست ک (خاقانی. عبد. 590)
فرهنگ لغت هوشیار
((بِ یا بَ))
گیاهی است از تیره سوسنی ها و از دسته مارچوبه ها که علفی و بالارونده و پایا و زیباست. گل هایش به رنگ سبز مایل به زرد است. میوه اش قرمز و محتوی دانه های متعدد است. ساقه های مارچوبه از سبزی های خوراکی لذید و مطلوب است. از ساقه زیرزمین
فرهنگ فارسی معین
مارگیا، مارگیاه، هلیون، اسفرج
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خواب مارچوبه: موفقیت نزدیک می شود.
مارچوبه خام: موفقیت در امور مربوط به کار
یک مارچوبه در دست دارید: سلامتی آهنین
مارچوبه می پزید: نقشه هایتان عملی خواهند شد. کتاب سرزمین رویاها
اگر بیند که مارچوبه از زمین به وقت خود جمع می کرد دلیل منفعت بود. اگر خام خورد مضرت است. محمد بن سیرین
فرهنگ جامع تعبیر خواب