جدول جو
جدول جو

معنی مارپیسه - جستجوی لغت در جدول جو

مارپیسه
(سَ / سِ)
ارقم. حیۀ برصاء. حیۀ رقشاء. نوعی از مار سیاه و سپید. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نوعی از مار سیاه و سپید که گویند سخت خطرناک است. (گنجینۀ گنجوی چ وحید ص 341) :
باد سحری چو بردمم ز دهن
مارپیسه کنم ز پیسه رسن.
نظامی (گنجینۀ گنجوی ص 341)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گاوپیسه
تصویر گاوپیسه
گاوی که بدنش دارای لکه های سفید باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مارگیاه
تصویر مارگیاه
مارچوبه، گیاهی علفی و پایا با ساقه های ترد و گوشتی که مصرف خوراکی دارد، هلیون، هلیوم، اسفراج، مارگیاه
فرهنگ فارسی عمید
(رَ)
صاحب معجم البلدان آرد: عمرانی گوید قریه ای است و چیزی بر آن اضافه نمی کند. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(دَ دَ / دِ)
که مار را دیده و از آن ترسیده است. که از مار ترسد:
ترسم ز رسن که ماردیده ام
چه مارکه اژدها گزیده ام.
نظامی.
- امثال:
ماردیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد
لغت نامه دهخدا
نباتی است قریب به دو ذرع و برگ آن شبیه به برگ بید و گل آن زرد و قبۀ آن شبیه به سرمار، منبت آن آذربایجان است، (آنندراج) (انجمن آرا)، مارچوبه، (فرهنگ فارسی معین)، اسم فارسی نباتی است قریب به دو ذرع، برگش شبیه به برگ بید و گلش زرد و قبه ای شبیه به سرمار و منبتش حریم جبال آذربایجان و اکثر از متوطنین آنجا یکدرهم او را کوبیده در شورباکرده می خورند و دیگر از گزیدن مار و هوام متضرر نمی شوند، (تحفۀ حکیم مؤمن)، و رجوع به همین کتاب و مارگیا شود
لغت نامه دهخدا
(پَ / پِ کَ)
که پیکری چون مار دارد. به شکل و هیئت مار:
خامۀ مارپیکرش باد رقیب گنج دین
مهره و زهره در سرش درد دوای ایزدی.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(سَ / سِ)
گاوی است با نشانه های سپید و سیاه. (فرهنگ ایران باستان پورداود ص 114) :
سپهدار توران از آن بدتر است
کنون گاوپیسه به چرم اندر است.
فردوسی.
دگر گفتی آن گاوپیسه کدام
که هستش جهان سربسر چارگام.
(گرشاسب نامه).
، کنایه از عالم. (فرهنگ شاهنامۀ شفق ص 228). و این کلمه به صورت گاوبیشه در برهان آمده. رجوع به گاوبیشه و برهان قاطعچ معین (گاو بیشه) شود
لغت نامه دهخدا
(وُ)
کوهی است به اصفهان
لغت نامه دهخدا
(سَ / سِ)
کیسه ای که هنگام خزان بر میوۀ درختان پوشانند تا برای زمستان بماند، کیسه مانندی که از درخت معروف پشه دار بوجود می آید و درون آن پر از پشه است. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
گیاهی است از تیره سوسنیها و از دسته مارچوبه ها که گیاهی علفی و بالارونده و پایا وزیبا است. ارتفاعش بین 70 تا 90 سانتیمتر و دارای شاخه های تقریبا چوبی و صاف است که بحالت وحشی در غالب آب و هواها تکثیر حاصل کرده است وبسبب زیبابودن مورد توجه و پرورش قرار میگیرد. برروی ساقه های نازک واستوانه یی شکل این گیاه خطوط بسیار ظریف قابل تشخیص است. برگهای آن بصورت فلسهایی است که از بغل آنها شاخه های باریک و دراز بصورت دسته های 3 تا 8 تایی برنگ سبز دورهم گرد آمده از نظر شکل ظاهری به برگهایی نازک و ظریف شباهت دارند. گلهای مارچوبه در فاصله ماههای خرداد و تیر ظاهر میشوند و وضع آویخته ورنگ سبز مایل بزرد دارند. میوه اش قرمز و زیبا و محتوی دانه های متعدد است. ساقه های مارچوبه از سبزیهای خوراکی لذیذ و مطلوب است. از ساقه زیر زمینی این گیاه استفاده دارویی نیز بعمل میاید (دارای اثر مدر است)، از این گیاه در حدود 40 گونه شناخته شده که همه متعلق بنواحی گرم و معتدل کره زمینند. در ترکیب انساج این گیاه مواد مختلف از قبیل رزین قند مانیت آسپاراژین و املاح پتاسیم و غیره موجود است هلیون: کشک کشک الماز اسفرک اسفراج اسفاراج سپارک تاکرون خشب الحیه یرموع هلیوم جنجل ضغبوس اسفرج اسپراغس اسفرغس یرامیع صوف الحیر صمد اسفراک مار گیاه: گیرم که مارچوبه کند تن بشکل مار کو زهر بهر دشمن و کو مهره بهر دوست ک (خاقانی. عبد. 590)
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه بشکل و هیئت مار باشد، آنچه که نقش مار برآن باشد، یاماردرفش. درفشی که بر پارچه آن نقش مارمنقوش باشد، شب، آسمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
دوامةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
Spiral
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
en spirale
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مراسم پاتختی عروس که یک روز بعد از عروسی در منزل داماد انجام
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
সर्पিল
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
a spirale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
em espiral
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
spiralny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
спиральный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
спіральний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
spiraal
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
spiralförmig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
en espiral
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
گھومنے والا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
घुमावदार
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
เกลียว
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
ספירלי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
螺旋の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
螺旋形的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
mzunguko
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
나선형의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
spiral
دیکشنری فارسی به اندونزیایی