جدول جو
جدول جو

معنی مارسیقا - جستجوی لغت در جدول جو

مارسیقا
به یونانی اترج است، (فهرست مخزن الادویه)، رجوع به اترج ّ در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ماریا
تصویر ماریا
(دخترانه)
ایتالیایی از عبری، مریم، نام یکی از شاهزادگان اشکانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مرسیا
تصویر مرسیا
(دخترانه)
ریحان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مارینا
تصویر مارینا
(دخترانه)
جویبار، آب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ارسیما
تصویر ارسیما
(پسرانه)
نماینده داریوش سوم پادشاه هخامنشی برای گفتگو با اسکندر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مارکیوا
تصویر مارکیوا
گیاهی با ساقه های بلند، گل های سرخ و میوه ای مانند فندق
فرهنگ فارسی عمید
به یونانی حلبه است، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
موسیقار:
نظمی است مر نظام پذیری را
گرخوانده ای در اول موسیقا،
ناصرخسرو،
و رجوع به موسیقار شود
لغت نامه دهخدا
(سِیْ یِ)
سرود ملی فرانسه، تصنیف روژه د لیل. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). این سرود در سال 1792 میلادی بوسیلۀ یک افسر نظامی برای قشون ’رن’ ساخته شده بود و بعدها (1795 و 1879) پایۀ اتحاد و اتفاق ملت فرانسه قرار گرفت. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
بمعنی مارگیاه است که مارچوبه باشد و به عربی هلیون خوانند، (برهان)، مارچوبه، (از فرهنگ جهانگیری)، مارگیاه، مارچوبه و هلیون، (ناظم الاطباء)، و رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
مانوئل، مغنی و آهنگ ساز اسپانیایی، پدر خانم مالیبران وخانم ویارد متولد در اشبیلیه، (1775- 1832 میلادی)
لغت نامه دهخدا
به یونانی به معنی ریحان است. (از مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(اِ سیلْ لا)
آلنسو د. رجوع به ارزیا و قاموس الاعلام ترکی شود، ارشام مهاه، دیدن گاو دشتی نخستین علف برآمده را و چریدن گرفتن، ارشام شجر، برگ برآوردن آن. (منتهی الأرب) ، ارشام برق، درخشیدن آن. (منتهی الأرب). پدید آمدن برق. (تاج المصادر بیهقی). اندک درخشیدن
لغت نامه دهخدا
(سی رَ)
که خوی و سیرت مار دارد. موذی:
این خیره کشی است مارسیرت
و آن زیربریست موش دندان.
خاقانی.
این مارسیرتان بره آیند وقت مرگ
آید بلی بره چو سرآید زمان مار.
ابن یمین
لغت نامه دهخدا
اسم فارسی و ’نارکیوا’ نیز نامند، نبات او شبیه به درخت و در کنار آبها و زمین سخت می روید و شاخه های او بسیار و تا بقدر پنج ذرع و دیرشکن و برگش کوچکتر از برگ زیتون و نرم و گلش سرخ و شبیه به گل شب بوی و ثمرش در میان برگها و مانندفندق و مایل به سیاهی و در جوف آن دانۀ سیاه و بسیار نرم و قسمی از فلفل الماء است و چون کرسنه و بسیله و سایر حبوب را در آن جوشانیده خشک کنند طعم او رااز فلفل تمیز نمیتوانند کرد، (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
قارسیسیون. کبابه است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
تصویری از غاریقا
تصویر غاریقا
یونانی تازی گشته شنبلید از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مارسیرت
تصویر مارسیرت
کسی که خوی و سیرت مار دارد، موذی
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره سوسنیها و از دسته مارچوبه ها که گیاهی علفی و بالارونده و پایا وزیبا است. ارتفاعش بین 70 تا 90 سانتیمتر و دارای شاخه های تقریبا چوبی و صاف است که بحالت وحشی در غالب آب و هواها تکثیر حاصل کرده است وبسبب زیبابودن مورد توجه و پرورش قرار میگیرد. برروی ساقه های نازک واستوانه یی شکل این گیاه خطوط بسیار ظریف قابل تشخیص است. برگهای آن بصورت فلسهایی است که از بغل آنها شاخه های باریک و دراز بصورت دسته های 3 تا 8 تایی برنگ سبز دورهم گرد آمده از نظر شکل ظاهری به برگهایی نازک و ظریف شباهت دارند. گلهای مارچوبه در فاصله ماههای خرداد و تیر ظاهر میشوند و وضع آویخته ورنگ سبز مایل بزرد دارند. میوه اش قرمز و زیبا و محتوی دانه های متعدد است. ساقه های مارچوبه از سبزیهای خوراکی لذیذ و مطلوب است. از ساقه زیر زمینی این گیاه استفاده دارویی نیز بعمل میاید (دارای اثر مدر است)، از این گیاه در حدود 40 گونه شناخته شده که همه متعلق بنواحی گرم و معتدل کره زمینند. در ترکیب انساج این گیاه مواد مختلف از قبیل رزین قند مانیت آسپاراژین و املاح پتاسیم و غیره موجود است هلیون: کشک کشک الماز اسفرک اسفراج اسفاراج سپارک تاکرون خشب الحیه یرموع هلیوم جنجل ضغبوس اسفرج اسپراغس اسفرغس یرامیع صوف الحیر صمد اسفراک مار گیاه: گیرم که مارچوبه کند تن بشکل مار کو زهر بهر دشمن و کو مهره بهر دوست ک (خاقانی. عبد. 590)
فرهنگ لغت هوشیار
بدجنس، موذی
فرهنگ واژه مترادف متضاد