جدول جو
جدول جو

معنی ماربینی - جستجوی لغت در جدول جو

ماربینی
اخنس، (زمخشری)، آنکه بینی آویخته دارد، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، رجوع به اخنس شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دوربینی
تصویر دوربینی
دیدن از دور، در پزشکی حالت چشم که دور را بهتر از نزدیک ببیند، کنایه از دوراندیشی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهربانی
تصویر مهربانی
محبت، دوستی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خارصینی
تصویر خارصینی
از اجساد صناعت کیمیا، روی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ظاهربینی
تصویر ظاهربینی
دیدن صورت ظاهر و بی خبر بودن از باطن، عمل ظاهربین
فرهنگ فارسی عمید
قسمی تفنگ، مارتین، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، منسوب به مارتین، (فرهنگ فارسی معین) : ورود تفنگ ... مارتینی به زمان ناصرالدین شاه، (المآثر و الاثار، از فرهنگ فارسی ایضاً)
لغت نامه دهخدا
(رِ)
منسوب است به ماردین از بلاد جزیره. (الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
نام ناحیه ای از مضافات اصفهان، (ناظم الاطباء)، ناحیه ای است مشتمل بر پنجاه وهشت پاره ده از مضافات اصفهان، گویند تمام آن ناحیه بمنزلۀیک باغ است به سبب پیوستگی باغستان بهم، (برهان) (از آنندراج) (از انجمن آرا) (از فرهنگ رشیدی) (از فرهنگ جهانگیری)، ناحیت ماربین پنجاه و هشت پاره دیه است خوزان و قرطان و رنان و اندوان معظم قرای آن و به حقیقت این ناحیت همچون باغی است از پیوستگی باغستان و دیهها باهم متصل ... (نزههالقلوب چ گای لیسترانج مقالۀ سوم ص 50)، نام دهستان بخش سدۀ شهرستان اصفهان است این دهستان در سازمان (کذا) جزو بخش نجف آباد است، ولی در سازمان فرمانداری جزء بخش سده منظور شده است، نظر به اینکه دهستان ماربین شامل تمام بخش سده می باشد لذا درباره حدود و مشخصات آن به بخش سده مراجعه شود، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10) :
اصفهانا در آرزوی توام
شوقمند دیار کوی توام
ماربینت که نسخۀ ارم است
آفتاب اندر و درم درم است،
صدرالدین خجندی (از آنندراج)،
و رجوع به ترجمه محاسن اصفهان شود
دهی از دهستان برزاوند شهرستان اردستان است که در جنوب باختری شوسۀ اردستان به نائین واقع است و 1000 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
در تداول زنان و امور خانگی، کار، عمل، گویند: مرده شورت ببرد با این کاربینیت
لغت نامه دهخدا
منسوب به میردین، یکی از اقسام شب بو که گلهای بنفش دارد خیری میر دینی شب بوی هفت رنگ، بافته حریری که زنان از آن پیراهن میساختند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهربانی
تصویر مهربانی
نوازش، محبت، رحمت، رئوف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مال بینی
تصویر مال بینی
مال اندیشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مارگیری
تصویر مارگیری
عمل و شغل مارگیر
فرهنگ لغت هوشیار
جمع محارب، رزمندگان جنگندگان کریشکان جمع محارب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کار بینی
تصویر کار بینی
کار دانی کار شناسی، (تد زنان) کار عمل: (مرده شورت ببرد با این کار بینیت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساربانی
تصویر ساربانی
شتربانی ساروانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اربعینی
تصویر اربعینی
چهلمی چله ای منسوب به اربعین آنچه منسوب و مربوط به اربعین است
فرهنگ لغت هوشیار
درختی است: کوچک از تیره غاریها جزو رده دولپه ییهای جدا گلبرگ که ارتفاعش بین 5 تا 7 متر و همیشه سبز است. برگهایش متقابل و دائمی و بیضوی و نوک تیز و چرمی و کامل و بی کرک و صاف و شفاف است. گلهای منظم و سفید مایل به زرد دارد و در هندوستان و چین میروید. دارچین قرفه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آخربینی
تصویر آخربینی
پایان نگری، پسین بینی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مهربانی
تصویر مهربانی
عطوفت، لطف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بازبینی
تصویر بازبینی
مرور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دوربینی
تصویر دوربینی
Farsightedness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
Spiral
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مهربانی
تصویر مهربانی
Kindheartedness, Tenderheartedness, Kindness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دوربینی
تصویر دوربینی
далекозорість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دوربینی
تصویر دوربینی
dalekowzroczność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مهربانی
تصویر مهربانی
доброта , мягкосердечие
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
спиральный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
em espiral
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مهربانی
تصویر مهربانی
dobroć, życzliwość, czułość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
spiralny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دوربینی
تصویر دوربینی
Weitsichtigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دوربینی
تصویر دوربینی
дальнозоркость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مهربانی
تصویر مهربانی
bondade, gentileza, ternura
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
спіральний
دیکشنری فارسی به اوکراینی