مهراسپند. مارسپند. ماراسفند. در اوستا ’منثره سپنه’، لغهً بمعنی کلام مقدس. (حاشیۀ برهان چ معین) ، نام روز بیست و نهم است از هر ماه شمسی. نیک است در این روز... (برهان). ماراسفندان روز بیست و نهم است از ماههای شمسی که آنرا از روزهای سعد می شمرده اند. (انجمن آرا) (آنندراج). ماراسپندان و ماراسفند و ماراسفندان نام روز بیست و نهم از هر ماه شمسی. (ناظم الاطباء) : ای دلارام روز ماراسپند دست بی جام لعل می مپسند. مسعودسعد. و رجوع به ماراسفند و مهراسفند و مهراسپند و مارسپند و و ماراسپندان و ماراسفندان شود
مهراسپند. مارسپند. ماراسفند. در اوستا ’منثره سپنه’، لغهً بمعنی کلام مقدس. (حاشیۀ برهان چ معین) ، نام روز بیست و نهم است از هر ماه شمسی. نیک است در این روز... (برهان). ماراسفندان روز بیست و نهم است از ماههای شمسی که آنرا از روزهای سعد می شمرده اند. (انجمن آرا) (آنندراج). ماراسپندان و ماراسفند و ماراسفندان نام روز بیست و نهم از هر ماه شمسی. (ناظم الاطباء) : ای دلارام روز ماراسپند دست بی جام لعل می مپسند. مسعودسعد. و رجوع به ماراسفند و مهراسفند و مهراسپند و مارسپند و و ماراسپندان و ماراسفندان شود
نام پدر آذرباد است که یکی از موبدان آتش پرستان و دانشمندان ایشان بوده. (برهان). نام پدر آذرباد است که در زمان خود موبد موبدان بوده. (انجمن آرا) (آنندراج). نام پدر آذرباد. (ناظم الاطباء). در کتب دینی زرتشتی ’اتورپات ماریسپندان’ (یا آذرپاد پسر ماراسپند) یاد شده. (حاشیۀ برهان چ معین)
نام پدر آذرباد است که یکی از موبدان آتش پرستان و دانشمندان ایشان بوده. (برهان). نام پدر آذرباد است که در زمان خود موبد موبدان بوده. (انجمن آرا) (آنندراج). نام پدر آذرباد. (ناظم الاطباء). در کتب دینی زرتشتی ’اتورپات ماریسپندان’ (یا آذرپاد پسر ماراسپند) یاد شده. (حاشیۀ برهان چ معین)
فرشته، موجودی آسمانی و غیر قابل رؤیت که مامور اجرای اوامر الهی است و مرتکب گناه نمی شود، فروهنده، فریشته، طایر قدس، ملک، طایر فلک، امشاسپند
فِرِشتِه، موجودی آسمانی و غیر قابل رؤیت که مامور اجرای اوامر الهی است و مرتکب گناه نمی شود، فُروهَندِه، فِریشتِه، طایِرِ قُدس، مَلَک، طایِرِ فَلَک، اَمشاسپَند
در آیین زردشتی هر یک از شش یا هشت فرشتۀ بزرگ درجۀ اول شامل بهمن، اردیبهشت، شهریور، اسپندارمذ، خرداد و امرداد و گاه سپنتامینو که هر کدام مظهری از صفات اهورامزدا یا مامور ادارۀ بخشی از کارهای جهان هستند فرشته، موجودی آسمانی و غیر قابل رؤیت که مامور اجرای اوامر الهی است و مرتکب گناه نمی شود، طایر فلک، امهراسپند، فریشته، طایر قدس، ملک، فروهنده
در آیین زردشتی هر یک از شش یا هشت فرشتۀ بزرگ درجۀ اول شامل بهمن، اردیبهشت، شهریور، اِسپَندارمَذ، خرداد و امرداد و گاه سپنتامینو که هر کدام مظهری از صفات اهورامزدا یا مامور ادارۀ بخشی از کارهای جهان هستند فِرِشتِه، موجودی آسمانی و غیر قابل رؤیت که مامور اجرای اوامر الهی است و مرتکب گناه نمی شود، طایِرِ فَلَک، اَمَهراَسپَند، فِریشتِه، طایِرِ قُدس، مَلَک، فُروهَندِه
فرشته و ملک. (برهان قاطع) (آنندراج) (انجمن آرا). امشاسپند در اوستا امشه سپته آمده، مرکب است از دو جزء، جزء اول ’امشه’ نیز مرکب است از ’ا’ علامت نفی و مشه از ریشه مر بمعنی مردن. جزء دوم سپنته یعنی مقدس مجموعاً بمعنی ’جاودان مقدس’ است. شمارۀ امشاسپندان یا ’مهین فرشتگان’ هفت است که نام شش تای آنها در ضمن ماههای دوازده گانه کنونی مندرج است: وهومن = بهمن. اشه وهیشته = اردیبهشت. خشئره وائیریه = شهریور. سپنته ارمئیتی = سپندارمذ. هئوروتات = خرداد. امرتات = امرداد. در آغازپیدایش مزدیسنا، در رأس این شش، سپنتامینیو (خرد مقدس) قرار داشته است بعدها بجای او اهورمزدا را گذاشتند و گاه نیز بجای اهورمزدا سروش را قرار دادند. در گاتها که قدیمترین قسمت اوستاست نام امشاسپندان بکرات ذکر شده است. هریک از امشاسپندان مظهر یکی از صفات اهورمزدا میباشد و حتی بوجهی شاعرانه بهریک از این مظاهر صفات الهی، پاسبانی و حفظ قسمتی از عالم هستی سپرده شده است تا در تحت امر خالق عالم بکار پردازند. در نظر گایگر آلمانی شش نام فوق، شش مفهوم مجرد اخلاقی را میرسانند. در فرهنگهای پارسی امشاسپند، امشاسفند، امهوسپند و امهوسفند آمده است. دو نام اول مبدل همان امشاسپنته اوستایی است و دو نام اخیر از (امهرسپنت یا امهرسپند) پهلوی مأخوذ است که توسط کتب زرتشت بهرام بمؤلفان فرهنگها رسیده است. فرهنگ نویسان این واژه ها را بمعنی ’فرشته و ملک و سروش’ گرفته اند. (از مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی دکتر معین صص 157-158) : ز امشاسپند آنکه بگزیده تر بنزدیک یزدان پسندیده تر. زرتشت بهرام پژدو (از مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی ص 158)
فرشته و ملک. (برهان قاطع) (آنندراج) (انجمن آرا). امشاسپند در اوستا اَمِشَه سپَتَه آمده، مرکب است از دو جزء، جزء اول ’اَمشه’ نیز مرکب است از ’اَ’ علامت نفی و مشه از ریشه مَر بمعنی مردن. جزء دوم سپنته یعنی مقدس مجموعاً بمعنی ’جاودان مقدس’ است. شمارۀ امشاسپندان یا ’مهین فرشتگان’ هفت است که نام شش تای آنها در ضمن ماههای دوازده گانه کنونی مندرج است: وهومن = بهمن. اشه وهیشته = اردیبهشت. خشئره وائیریه = شهریور. سپنته ارمئیتی = سپندارمذ. هئوروتات = خرداد. امرتات = امرداد. در آغازپیدایش مزدیسنا، در رأس این شش، سپنتامینیو (خرد مقدس) قرار داشته است بعدها بجای او اهورمزدا را گذاشتند و گاه نیز بجای اهورمزدا سروش را قرار دادند. در گاتها که قدیمترین قسمت اوستاست نام امشاسپندان بکرات ذکر شده است. هریک از امشاسپندان مظهر یکی از صفات اهورمزدا میباشد و حتی بوجهی شاعرانه بهریک از این مظاهر صفات الهی، پاسبانی و حفظ قسمتی از عالم هستی سپرده شده است تا در تحت امر خالق عالم بکار پردازند. در نظر گایگر آلمانی شش نام فوق، شش مفهوم مجرد اخلاقی را میرسانند. در فرهنگهای پارسی امشاسپند، امشاسفند، امهوسپند و امهوسفند آمده است. دو نام اول مبدل همان امشاسپنته اوستایی است و دو نام اخیر از (امهرسپنت یا امهرسپند) پهلوی مأخوذ است که توسط کتب زرتشت بهرام بمؤلفان فرهنگها رسیده است. فرهنگ نویسان این واژه ها را بمعنی ’فرشته و ملک و سروش’ گرفته اند. (از مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی دکتر معین صص 157-158) : ز امشاسپند آنکه بگزیده تر بنزدیک یزدان پسندیده تر. زرتشت بهرام پژدو (از مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی ص 158)
نوعی از سداب کوهی است، و آن را به یونانی مولی میگویند و به عربی حرمل عامی خوانند. بر مفاصل طلا کنند نافع باشد. (برهان). هزاراسفند. رجوع به هزاراسفند شود
نوعی از سداب کوهی است، و آن را به یونانی مولی میگویند و به عربی حرمل عامی خوانند. بر مفاصل طلا کنند نافع باشد. (برهان). هزاراسفند. رجوع به هزاراسفند شود
نام یکی از مشاوران و مصلحت اندیشان خسروپرویز. (از فهرست ولف) : بباشد به آرام ماروسپند نباید که آرند بروی گزند. (شاهنامه چ بروخیم ج 9 ص 2908). وزان شهر تا خان ماروسپند که بود اندر آن شهریار بلند. فردوسی
نام یکی از مشاوران و مصلحت اندیشان خسروپرویز. (از فهرست ولف) : بباشد به آرام ماروسپند نباید که آرند بروی گزند. (شاهنامه چ بروخیم ج 9 ص 2908). وزان شهر تا خان ماروسپند که بود اندر آن شهریار بلند. فردوسی