جدول جو
جدول جو

معنی ماراتون - جستجوی لغت در جدول جو

ماراتون
(بَ)
روستائی در یونان و در چهل هزارگزی آتن است که به سبب پیروزی میلتیاد، فرمانده سپاه یونان در 490 قبل از میلاد بر نیروی ایران شهرت یافت. معروف است که قاصدی میخواست خبر این پیروزی را به مردم آتن برساند از شدت خستگی بمرد. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مارتین
تصویر مارتین
(پسرانه)
رهبر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از باریتون
تصویر باریتون
صدای مردانۀ بین صدای بم و صدای زیر، خواننده ای که چنین صدایی دارد، سازی که چنین صدایی دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مارستان
تصویر مارستان
بیمارستان، جایی که بیماران را پرستاری و معالجه می کنند، مریض خانه، بیمار خانه
شفا خانه، مستشفی، دار الشّفا، بیمارسان، هروانه گه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماراتن
تصویر ماراتن
دو، دو ماراتن، در ورزش دویدن به مسافت حدود ۴۲ کیلومتر. دراصل، نام خلیج و دهکده ای در یونان است که به گفتۀ برخی مورخان در سال ۴۹۰ قبل از میلاد در آن ناحیه جنگی میان سپاهیان ایران و یونان رخ داد و یک سرباز یونانی مسافت ۴۲ کیلومتر را دوید تا خبر فتح سربازان یونانی را به دهکدۀ ماراتن برساند
فرهنگ فارسی عمید
(مُ)
دوک راگوز ومارشال فرانسوی (1774-1852 میلادی) او حاکم ولایت ’ایلیرین’ بود و در پرتقال و لایپزیک جنگ کرد و در حوادث سال 1814 در شمار افراد ممتاز محسوب گردید. پس از آنکه متحدان، پاریس را اشغال کردند بطور محرمانه با آنان در نحوۀ کناره گیری ناپلئون از سلطنت و دیگر امور اجتناب ناپذیر موافقت کرد. او خاطرات خود را بصورت کتابی درآورد. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
مارتینی، نام قسمی تفنگ، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، نام تجارتی نوعی تفنگ که در زمان قاجاریه در ایران معمول بود، (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
چکش، پتک، چاکوچ، (ناظم الاطباء)، چکش، (از فرهنگ جانسون)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
بقول ابن الندیم او پدر نیقوماخس پدر ارسطو، حکیم معروف است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به عیون الانباء ج 1 ص 54 و تاریخ الحکماء قفطی ص 32 شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
کسی که تنش مثل مار باشد. (آنندراج). آنکه تن و بدن وی مانند مار باشد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(رِ دَ)
قلعه ای است و در حال نصب و جر ماردین گویند. (منتهی الارب). قلعه ای است در جزیره ابن عمرو، این کلمه معرب به حروف است رفعش با واو و نصب و جرش بایاء می باشد گویند: هذه ماردون و رایت ماردین و مررت بماردین. (از اقرب الموارد). رجوع به ماردین شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
ژاک. فیلسوف فرانسوی که در سال 1882 در پاریس متولدشد. او مدافع ’نئوتومیسم’ بود و بر طرفداران برگسون غلبه یافت. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان بخش حومه شهرستان شهرضا است که 311 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
یا سراب ماران نام رودی است به خرۀ خزل نهاوند، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ مار یعنی مارها، آهنگران، (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
لغت نامه دهخدا
نام دوایی است که آن را مروخوش گویند، بخار آن درد سر را نافع است، (برهان) (آنندراج)، نام دارویی که مرو خوش بو نیز گویند، (ناظم الاطباء)، معرب از یونانی مارن، (حاشیۀ برهان چ معین)، یکی از گونه های مریم نخودی، (فرهنگ فارسی معین)، و رجوع به ابن بیطار ج 4 ص 216 شود، سنگی است که آن را با سرمه در چشم کشند سفیدی را ببرد، (برهان) (آنندراج)، یک قسم سنگی که در سرکه حل کرده در داروهای چشم داخل کنند، (ناظم الاطباء)، سنگی است که دفع بیاض العین را مفید است، (نزههالقلوب)
لغت نامه دهخدا
مارتین تئودور هوتسما، مستشرق هلندی، وی زبان عربی و فارسی و ترکی را می دانست و در دانشگاه ’اوترخت’ تدریس می کرد و از اولین کسانی است که در سال 1906 میلادی به ایجاد دائرهالمعارف اسلامی همت گماشت، اوراست: فهرست کتابهای شرقی محفوظ در آکادمی لیدن جزءششم و فهرست کتابهای عربی و ترکی موجود نزد بریل صاحب کتاب خانه لیدن در دو جزو، او به نشر کتابهای عربی اهتمام ورزید از آنجمله تاریخ یعقوبی و دیوان اخطل و الاضداد ابن انباری و زبدهالنصره و نخبهالعصرۀ بنداری را منتشر ساخت، (از الاعلام زرکلی چ 2 ج 6 ص 121)
لغت نامه دهخدا
از پیشوایان دین مسیح است که در قرن هفتم میلادی در سوریه می زیسته است و فرقۀ مارونیه منسوب بدوست، (از قاموس الاعلام ترکی)، و رجوع به مارونیه شود
لغت نامه دهخدا
به لغت یونانی و بعضی گویند به سریانی رازیانۀ بستانی باشد و آنرا ’بادیان’ هم می گویند، (برهان) (آنندراج)، معرب از لاتینی ’ماری تی موم’ و قسمی رازیانۀ آبی است و آن را کاکله نیز گویند، (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان سرطا است که در بخش رامهرمز شهرستان اهواز واقع است و 150 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان ماهورو میلانی بخش خشت شهرستان کازرون، واقع در 91هزارگزی جنوب باختری شیراز با 208 تن سکنه، آب آن از چشمه و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
گزر بر، (اختیارات بدیعی)، گزر صحرایی، (ناظم الاطباء)، گزر زردک صحرایی را گویند، (برهان) (آنندراج)، گزر دشتی، (یادداشت مؤلف)، پر سیاوشان است، (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان حومه است که در بخش مرکزی شهرستان فومن واقع است و 208 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(رِ / رَ)
معرب بیمارستان است. (دهار) (منتهی الارب). بیمارستان را گویند و آنرا به تازی دارالشفا خوانند. (جهانگیری). بمعنی مارسان است که بیمارستان و دارالشفا باشد. (برهان). بمعنی بیمارستان لیکن به فتح ’راء’ است و معرب. بیمارستان است، نه آنکه مار بمعنی بیمار باشد و کلمه مرکب است چون نگارستان. (فرهنگ رشیدی) (انجمن آرا) (از آنندراج). به عربی دارالشفا گویند. (انجمن آرا) (آنندراج). تعریب بیمارستان. شفاخانه. دارالمرضی. مریضخانه. بیمارخانه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
بردش از قصر چون نگارستان
همچو دیوانگان به مارستان.
جامی (از آنندراج).
و رجوع به المعرب جوالیقی ص 312 شود
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان بریاجی است که در بخش سردشت شهرستان مهاباد واقع است و 260 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(تارْ را گُنْ)
ایالتی در شمال اسپانیا در ’کاتالونی’. محدود است به ایالات برشلونه، لارده، ترول، بلنسیه و از مشرق بر ساحل بحرالروم قرار دارد. مساحتش 6490هزار گز مربع و 337964 تن سکنه دارد. کوهستانی است. در نواحی ساحلی بحرالروم قرار دارد و حاصل خیز است. دارای مو و زیتون و پرتقال فراوان است. شراب تاراگون معروف است. قاموس الاعلام ترکی آرد: تاراغونه، ایالتی است در اسپانیول که قسمت جنوبی خطۀ قطالونیه را تشکیل میدهد، از سوی شمال بدو ایالت بارسلون و لریده و از سمت مغرب به ایالت ارغون و از سمت جنوب به ایالت والنسه و ازجانب مشرق به دریای ابیض (مدیترانه) محدود است..
لغت نامه دهخدا
تصویری از مارستان
تصویر مارستان
پارسی تازی گشته بیمارستان بیمارستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مورامون
تصویر مورامون
گزر دشتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راتون
تصویر راتون
کوته بالا زن لاتینی تازی گشته گورخرس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مارتن
تصویر مارتن
آنکه بدنش بشکل و هیئت مار باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مارون
تصویر مارون
یکی از گونه های مریم نخودی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مارتین
تصویر مارتین
نام تجارتی نوعی تفنگ که در زمان قاجاریه در ایران معمول بود
فرهنگ لغت هوشیار
لاتینی تازی گشته کاکله رازیانه آبی از گیاهان قسمی رازیانه که آن را رازیانه آبی و کاکله گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مارستان
تصویر مارستان
((رِ))
بیمارستان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کارتون
تصویر کارتون
((تُ))
نقاشی متحرک
فرهنگ فارسی معین