جدول جو
جدول جو

معنی مادربختن - جستجوی لغت در جدول جو

مادربختن
(دَ بِ خُ تَ)
مادربه ختن. مادربخطا. توضیح اینکه این ترکیب را به مقابلۀ مادر بخطا ساخته اند چه خطا علاوه بر معنی خودبمعنی سرزمینی خاص است که با ختن غالباً ذکر گردد. (فرهنگ فارسی معین).... حرفی است مهمل به مقابلۀ آن (مادر بخطا) کرسی نشین شده. (آنندراج) :
طعنۀ مشک خطائی زده مادربختن
بسکه پیدا شده مادربخطا در کشمیر.
ملاطغرا (از آنندراج).
و رجوع به ختن و مادربخطا شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مادردخت
تصویر مادردخت
تودری، گیاهی بیابانی و شبیه گیاه خردل با برگ های باریک و کرک دار و گل های زرد و خوشه ای و دانه های ریز و قهوه ای رنگ و لعاب دار، خیس کرده یا دم کردۀ آن را برای تسکین سینه درد و دفع سرفه می خورند و برای صاف کردن سینه و رفع گرفتگی صدا نافع است
قدومه، شندله، اوسیمون، جنفج
فرهنگ فارسی عمید
(دَ دُ)
تودری را گویند و آن تخمی باشد ریزه و آنرا در صفاهان قدومه خوانند. خوردن آن قوت باه دهد. (برهان) (آنندراج). تودری. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا