جدول جو
جدول جو

معنی ماخولیا - جستجوی لغت در جدول جو

ماخولیا
مالیخولیا، بیماری روانی که عوارض آن عبارت است از افسردگی شدید، توّهم، هذیان و مانند آن، ملنخولیا، ملانکولی
تصویری از ماخولیا
تصویر ماخولیا
فرهنگ فارسی عمید
ماخولیا
بمعنی مالیخولیاست که خلل و کوفت دماغی و سودا و خیال خام باشد، گویند یونانی است و بعضی گویند عبری است واﷲ اعلم، (برهان)، مأخوذ از یونانی بمعنی مالیخولیا و خلل و کوفت دماغی و سودا و خیال خام، (ناظم الاطباء)، مخفف مالنخولیا لغت یونانی است بمعنی مرضی که در دماغ بهم می رسد و ترجمه این خلط سیاه بود چون مرض مذکور سوداوی است لهذا باین نام خواندند از عالم تسمیه الشی ٔ باسم مادثه و مالیخولیا چنانکه مشهور شده غلط است، و در حدود الامراض نوشته که لفظ یونانی است و بعد لام اول نون است (یعنی مالنخولیا) و قیل یای تحتانی (یعنی مالیخولیا) و آن نوعی از جنون است که در فکر بهمرسد مگر صاحبش ایذا بکسی نمی رساند، (غیاث)، وسواس سوداوی، ماخول، مالنخونیا، ملانخلیا، مالیخولیا، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
ماخولیای کفر تبه کرد مغز تو
جستم علاج تو به سر تیغ هندوی،
سوزنی،
از تنور گرم سر ماخولیای مهتری
حاسدان جاه او را خامسوز آید فطیر،
سوزنی،
هست دلش در مرض از سر سرسام جهل
این همه ماخولیاست صورت بحران او،
خاقانی،
گفتم این ماخولیا بود و محال
هیچ گردد مستحیلی وصف حال،
مولوی،
از مایۀ بیچارگی قطمیر مردم می شود
ماخولیای مهتری سگ می کند بلعام را،
سعدی،
به دود آتش ماخولیا دماغ بسوخت
هنوز جهل مصور که کیمیائی هست،
سعدی،
انصاف از این ماخولیا چندان فروگفت که بیش طاقت گفتنش نماند، (گلستان چ یوسفی ص 117)،
ماخولیا گر نیستم جویم چرا خونخواره ای
کو قصد جان من کند من جان برای او دهم،
ملا وحشی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
ماخولیا
بمعنی مالیخولیاست که خلل و کوفت دماغی و سودا و خیال خام باشد، وسواس سوداوی
فرهنگ لغت هوشیار
ماخولیا
مالیخولیا، سودا، خیال خام، سخنان پریشان، پریشان گفتار
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ماگنولیا
تصویر ماگنولیا
(دخترانه)
گلی درشت و خوشبو به شکل تخم مرغ
فرهنگ نامهای ایرانی
گیاهی همیشه سبز با برگ های پهن و براق و گل های زیبا و معطر به رنگ زرد یا ارغوانی، گل های این گیاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اخیلیا
تصویر اخیلیا
گیاهی از تیرۀ آلاله، با برگ های پهن و بریده و گل های آبی، ارغوانی و سفید که بلندیش به ده سانتی متر می رسد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مالیخولیا
تصویر مالیخولیا
بیماری روانی که عوارض آن عبارت است از افسردگی شدید، توّهم، هذیان و مانند آن، ماخولیا، ملنخولیا، ملانکولی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ملنخولیا
تصویر ملنخولیا
مالیخولیا، بیماری روانی که عوارض آن عبارت است از افسردگی شدید، توّهم، هذیان و مانند آن، ماخولیا، ملانکولی
فرهنگ فارسی عمید
(اِ تُ)
از نواحی یونان قدیم که امروز هم جزء خاک یونانست و شهر می سولونگی که جنگ معروف یونانیان و عثمانی در آنجا روی داد در این ناحیه است. لرد بایرن شاعر معروف انگلیسی در محاصرۀ این شهر بقتل رسید
لغت نامه دهخدا
(مَ لَ)
به معنی مالیخولیا باشد. (آنندراج). مأخوذ از یونانی مالیخولیا. (ناظم الاطباء). و رجوع به مالیخولیا شود
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان طبس مسینا است که در بخش درمیان شهرستان بیرجند واقع است و 333 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(نُ)
گیاهی است از ردۀ دولپه ایهای جدا گلبرگ که سردستۀ تیره خاصی بنام ماگنولیاسه می باشد. درختی است بسیار زیبا که در آسیا و اروپا و آمریکا و نقاط دیگر می روید. این گیاه همیشه سبز است و گلهایش زیبا و درخشنده و بسیار معطر می باشد و در جنگلهایی که درخت مذکور روییده باشد بوی بسیار مطبوعی محوطۀ جنگل را فرا می گیرد و آن بوی عطر این درخت است. بعضی از انواع ماگنولیا به صورت درختهای عظیم در می آیند و تا 30 متر هم ارتفاع پیدا می کنند. گلهای ماگنولیا به رنگهای ارغوانی و سفید و زرد و قرمز می باشند. این گیاه امروز در اکثر باغهای ایران نیز به عنوان یک درخت زینتی کشت می شود. مجنولیا. مانولیا. مانیولی. (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
معرب ماگنولیا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ماگنولیا شود
لغت نامه دهخدا
(یُ)
ماگنولیا. رجوع به ماگنولیا شود
لغت نامه دهخدا
(لِ)
اصل کلمه از لاتینی ملانخولیا و آن هم مأخوذ از یونانی ملانس (به معنی سوداء و سیاه) وخله (به معنی مرّه و صفرا) است و در بعض کتب طب قدیم نیز مالنخولیا دیده است لیکن سپس به مالیخولیا تصحیف شده است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و قد یستعمل (العنصل) لضعف المعده ورداءه الهضم و السدد و المرض العارض من المره السوداء الذی یقال له مالنخولیا. (ابن البیطار، یادداشت ایضاً). ویفش الریاح و الابخره الغلیظه المولده للمالنخولیا المعویه. (ابن البیطار، یادداشت ایضاً). و رجوع به مالیخولیا شود
لغت نامه دهخدا
به معنی مالیخ است که کوفت و خلل دماغی و سودا و خیال خام باشد، گویند یونانی است، (برهان)، خلل دماغی و سودا و خیال خام و صحیح مالنخولیا به نون، (غیاث)، خلل دماغی و سودا و خیال خام و صحیح ملنخلیا است، (آنندراج)، مصحف مالنخولیا، لاتینی ملنخولیا، از یونانی ملغخولیا مرکب از ملنوس (سیاه) و خله (خلط، صفرا) جمعاً به معنی خلط سیاه، چون مرض مذکور سوداوی است، لهذا به این اسم خوانده اند، این لغت به صور ماخولیا، ملنخولیا، مالیخ، مالنخ و غیره درآمده است، (حاشیۀ برهان چ معین)، مصحف مالنخولیاست، سوداء، قسمی از جنون است و آن چنان است که در شخص افکار ردیه پیدا شود و حزن و خوف بر او غلبه کند و بسا باشد که فریاد کند وگفته های بی معنی و نامرتب گوید، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، گونه ای مرض عصبی است که با اختلال قوای عضلانی و دماغی همراه است و معمولاً در دنبالۀ فلج عمومی یا تحت شکنجۀ شدید روحی و جسمی (محبوسانی را که شکنجۀ شدید می دهند) و یا بر اثر مرض صرع یا در اشخاص هیستریک و یا بطور مادرزادی پدید آید، مبتلایان به این مرض گاه از خوردن و آشامیدن خودداری می نمایند به نحوی که به حالت مرگ می رسند و گاهی خودکشی می کنند، برای معالجۀ این بیماران استراحت کامل و مسافرت به نقاط خوش آب و هوا و جدا بودن از افراد دیگر و از حوادث لازم است، این معالجه باید با تجویز داروهای مقوی قوای دماغی همراه باشد، خبط دماغ، صبارا، صباره، مالنخولیا، ماخولیا، ملنخولیا، مالیخ، مالنخ، (از فرهنگ فارسی معین) :
از شراب آب روحانی و حیوانی بشست
روح نفسانیم را از نقش مالیخولیا،
سنائی (دیوان چ مصفا ص 22)،
از تنور گرم مالیخولیای مهتری
حاسدان جاه او را خام سوز آمد فطیر،
سوزنی (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)،
گربه کرده چنگ خود اندر قفص
نام چنگش درد و سرسام و مغص
حصبه و قولنج و مالیخولیا
سکته و سل و جذام و ماشرا،
(مثنوی چ رمضانی ص 201)،
از این مالیخولیا چندان فروخواند که مرا بیش طاقت شنیدن نماند، (گلستان)، و رجوع به مالنخولیا شود، به مجاز بر صاحب مرض نیز اطلاق کنند، (آنندراج)، (اصطلاح روانشناسی) یکی از عواطف مرکب است و آن از تذکر حالات مطبوع مفقود، و از اندوه فعلی که آنها را احاطه کرده است و غیره ترکیب شده، (روانشناسی از لحاظ تربیت ص 333)
لغت نامه دهخدا
لوبیا، رجوع به فاسلو شود
لغت نامه دهخدا
نام سیجموند پسر پرنس اردل ایساک زاپولی است، وی نیز (مانند پدرش تحت حمایت سلطان سلیمان خان ثانی بوده و محرمانه عهدنامه علیه دولت عثمانی با اتریش منعقد کرد. (قاموس الاعلام ترکی). در دائره المعارف بستانی آمده است: ژان زاپولی از قائدین بزرگ ترکیۀ عثمانی بوده در جنگهای این دولت با نمسه در مجارستان، وی با فردیناند نمساوی جنگهای سخت کرده است. جنگهای دولت عثمانی با نمسه از 1526 تا 1711 میلادی ادامه یافت و در این میان پیروزیهای بزرگی نصیب دولت عثمانی گردید. (از دائره المعارف بستانی)
نام پرنس اردل است در محاربۀ مهاج بسلطان سلیمان قانونی عرض اطاعت نمود و در محاصرۀ وین حضورداشت و آن پادشاه علی رغم امپراتور آلمان، وی را بتخت مجارستان نشاند ولی بعداً خود وی در پنهانی عهدنامه ای با امپراتور منعقد ساخت، (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
لحنی از الحان موسیقی، و شاید ماهور (؟)، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، در رسائل اخوان الصفا آمده است: و من حذق الموسیقار ان یستعمل الالحان المشاکله للازمان فی احوال المشاکله بعضها لبعض و هو ان یبتدی ٔ فی مجالس الدعوات و الولائم و الشرب بالالحان التی تقوم الاخلاق و الجود و الکرم و السخاء مثل ثقیل الاول و ماشا کلها ثم یتبعها بالالحان المفرقه المطربه مثل السهنرج و الرمل و عند الرقص والدستبد، الماخوری و ماشاکله، (رسائل اخوان الصفا)، اذا اراد ان ینتقل من خفیف الرمل الی الماخوری ان یقف عند النقرتین الاخیرتین من ثقیل الرمل ثم یتلوهما بنقره ثم یقف وقفه خفیفه ثم یبتدی ٔ بالماخوری، (رسائل اخوان الصفا)، و من حذق الموسیقار ان یکسو الاشعار المفرقه الالحان المشاکله لها مثل الارمال والاهزاج و ما کان منها من المدیح فی معانی المجد و الجود ... ان یکسوها من الالحان المشاکله لها ... و ما کان فی المدیح ... ان یکسوها من الالحان مثل الماخوری و الخفیف، (رسائل اخوان الصفا، از یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
ماخولیا. (آنندراج). مأخوذ از یونانی، مالیخولیا. (ناظم الاطباء). و رجوع به مالیخولیا و مالنخولیا شود
لغت نامه دهخدا
مالیخولیایی، مالنخولیائی، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، که مبتلا به مالیخولیاست، رجوع به مالیخولیا و ماخولیا شود
لغت نامه دهخدا
گونه ای مرض عصبی است که با اختلال قوای عضلانی و دماغی همراه است و معمولا در دنباله فلج عمومی یا تحت شکنجه شدید روحی وجسمی (محبوسانی را که شکنجه شدید میدهند) ویا بر اثر مرض صرع یا در اشخاص هیستریک و یا بطور مادر زادی پدیدآید. مبتلایان باین مرض گاه از خوردن و آشامیدن خودداری مینمایند بنحوی که بحالت مرگ میرسند و گاهی خودکشی میکنند. برای معالجه این بیماران استراحت کامل و مسافرت به نقاط خوش آب و هوا و جدا بودن از افراد دیگر و از حوادث لازم است. این معالجه باید با تجویز داروهای مقوی قوای دماغی همراه باشد مالنخولیا خبط دماغ صبارا صباره، یکی از عواطف مرکب است و آن از تذکر حالات مطبوع مفقود واز اندوه فعلی که آنهارا احاطه کرده است و غیره ترکیب شده. توضیح 1 مالنخولیا بصورتهای: مالیخولیا ماخولیا ملنخولیا مالیخ مالنخ و غیره در آمده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخیلیا
تصویر اخیلیا
یونانی تازی شده لاله دیس از گیاهان اخیلیه
فرهنگ لغت هوشیار
بنگرید به مالیخولیا گونه ای مرض عصبی است که با اختلال قوای عضلانی و دماغی همراه است و معمولا در دنباله فلج عمومی یا تحت شکنجه شدید روحی وجسمی (محبوسانی را که شکنجه شدید میدهند) ویا بر اثر مرض صرع یا در اشخاص هیستریک و یا بطور مادر زادی پدیدآید. مبتلایان باین مرض گاه از خوردن و آشامیدن خودداری مینمایند بنحوی که بحالت مرگ میرسند و گاهی خودکشی میکنند. برای معالجه این بیماران استراحت کامل و مسافرت به نقاط خوش آب و هوا و جدا بودن از افراد دیگر و از حوادث لازم است. این معالجه باید با تجویز داروهای مقوی قوای دماغی همراه باشد مالنخولیا خبط دماغ صبارا صباره، یکی از عواطف مرکب است و آن از تذکر حالات مطبوع مفقود واز اندوه فعلی که آنهارا احاطه کرده است و غیره ترکیب شده. توضیح 1 مالنخولیا بصورتهای: مالیخولیا ماخولیا ملنخولیا مالیخ مالنخ و غیره در آمده
فرهنگ لغت هوشیار
بنگرید به ماگنولیا گیاهی است از رده دولپه ییهای جدا گلبرگ که سر دسته تیره خاصی بنام ماگنولیا سه میباشد. درختی است بسیار زیبا که در آسیا و اروپا و آمریکا و نقاط دیگر زمین میروید. این گیاه همیشه سبز است و گلهایش زیبا و درخشنده و بسیار معطر میباشد و در جنگلهایی که درخت مذکور روییده باشد بوی بسیار مطبوعی محوطه جنگل را فرا میگیرد و آن بوی عطراین گیاه است. بعضی از انواع ماگنولیاها بصورت درختهای عظیم درمیایند و تا 30 مترهم ارتفاع پیدا میکنند. گلهای ماگنولیا برنگهای ارغوانی و سفید و زرد و قرمز میباشند. این گیاه امروزه در اکثر باغهای ایران نیز بعنوان یک درخت زینتی کشت میشود مجنولیا مانولیا مانیولی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماژولیک
تصویر ماژولیک
فرانسوی چینی ایتالیایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مالیخولیا
تصویر مالیخولیا
مرض سوداوی
فرهنگ لغت هوشیار
بنگرید به مالیخولیا گونه ای مرض عصبی است که با اختلال قوای عضلانی و دماغی همراه است و معمولا در دنباله فلج عمومی یا تحت شکنجه شدید روحی وجسمی (محبوسانی را که شکنجه شدید میدهند) ویا بر اثر مرض صرع یا در اشخاص هیستریک و یا بطور مادر زادی پدیدآید. مبتلایان باین مرض گاه از خوردن و آشامیدن خودداری مینمایند بنحوی که بحالت مرگ میرسند و گاهی خودکشی میکنند. برای معالجه این بیماران استراحت کامل و مسافرت به نقاط خوش آب و هوا و جدا بودن از افراد دیگر و از حوادث لازم است. این معالجه باید با تجویز داروهای مقوی قوای دماغی همراه باشد مالنخولیا خبط دماغ صبارا صباره، یکی از عواطف مرکب است و آن از تذکر حالات مطبوع مفقود واز اندوه فعلی که آنهارا احاطه کرده است و غیره ترکیب شده. توضیح 1 مالنخولیا بصورتهای: مالیخولیا ماخولیا ملنخولیا مالیخ مالنخ و غیره در آمده
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از رده دولپه ییهای جدا گلبرگ که سر دسته تیره خاصی بنام ماگنولیا سه میباشد. درختی است بسیار زیبا که در آسیا و اروپا و آمریکا و نقاط دیگر زمین میروید. این گیاه همیشه سبز است و گلهایش زیبا و درخشنده و بسیار معطر میباشد و در جنگلهایی که درخت مذکور روییده باشد بوی بسیار مطبوعی محوطه جنگل را فرا میگیرد و آن بوی عطراین گیاه است. بعضی از انواع ماگنولیاها بصورت درختهای عظیم درمیایند و تا 30 مترهم ارتفاع پیدا میکنند. گلهای ماگنولیا برنگهای ارغوانی و سفید و زرد و قرمز میباشند. این گیاه امروزه در اکثر باغهای ایران نیز بعنوان یک درخت زینتی کشت میشود مجنولیا مانولیا مانیولی
فرهنگ لغت هوشیار
نام درختی همیشه سبز که دارای گلهای زیبا و معطر بزرگ زرد یا ازغوانی می باشد
فرهنگ لغت هوشیار
جمع ماخوذ، بر گرفته ها گرفته شده ها جمع ماخوذ درحالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از رده دولپه ییهای جدا گلبرگ که سر دسته تیره خاصی بنام ماگنولیا سه میباشد. درختی است بسیار زیبا که در آسیا و اروپا و آمریکا و نقاط دیگر زمین میروید. این گیاه همیشه سبز است و گلهایش زیبا و درخشنده و بسیار معطر میباشد و در جنگلهایی که درخت مذکور روییده باشد بوی بسیار مطبوعی محوطه جنگل را فرا میگیرد و آن بوی عطراین گیاه است. بعضی از انواع ماگنولیاها بصورت درختهای عظیم درمیایند و تا 30 مترهم ارتفاع پیدا میکنند. گلهای ماگنولیا برنگهای ارغوانی و سفید و زرد و قرمز میباشند. این گیاه امروزه در اکثر باغهای ایران نیز بعنوان یک درخت زینتی کشت میشود مجنولیا مانولیا مانیولی. لاتینی تازی گشته بنگرید به ماگنولیا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مالیخولیا
تصویر مالیخولیا
ماخولیا، مأخوذ از یونانی، نوعی بیمار مغزی که موجب ایجاد اوهام و خیالات می شود
فرهنگ فارسی معین
سودا، وسواس، صبارا، صباره، ماخول، ماخولیا، خیال فام، جنون، وهم، توهم
فرهنگ واژه مترادف متضاد