هر چیز شور که شکم راند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، آب و گیاه شور شکم ران. (منتهی الارب) (آنندراج). آب شور و گیاه شور که شکم راند. (ناظم الاطباء). آب شور که شکم راند. (از اقرب الموارد) ، گیاهی است تابستانی که شکم شتر راند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
هر چیز شور که شکم راند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، آب و گیاه شور شکم ران. (منتهی الارب) (آنندراج). آب شور و گیاه شور که شکم راند. (ناظم الاطباء). آب شور که شکم راند. (از اقرب الموارد) ، گیاهی است تابستانی که شکم شتر راند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
آبکی است شور مر بنی طهیه را. (منتهی الارب). نام آبکی شور. (ناظم الاطباء). نام آبی کوچک و شور است بنی طهیه را در بلاد بنی تمیم. (از اقرب الموارد). و رجوع به معجم البلدان شود
آبکی است شور مر بنی طهیه را. (منتهی الارب). نام آبکی شور. (ناظم الاطباء). نام آبی کوچک و شور است بنی طهیه را در بلاد بنی تمیم. (از اقرب الموارد). و رجوع به معجم البلدان شود
جای گرداگرد برآورده شده برای گوسفندان و شتران و برای مردمان. (از ناظم الاطباء). گرداگرد فرا گرفته. مقابل محیط. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، احاطه شده. (ناظم الاطباء). محفوف. (یادداشت مرحوم دهخدا) ، دریافت شده و دانسته شده. (ناظم الاطباء) : خدای مبدع هرچ آن ترا به وهم و به حس محاط و مدرک و معلوم و مبصر است و مشار. ناصرخسرو. گفتم محاط باشد معقول عین او گفتا براو محیط نباشد عقول اگر. (؟)
جای گرداگرد برآورده شده برای گوسفندان و شتران و برای مردمان. (از ناظم الاطباء). گرداگرد فرا گرفته. مقابل محیط. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، احاطه شده. (ناظم الاطباء). محفوف. (یادداشت مرحوم دهخدا) ، دریافت شده و دانسته شده. (ناظم الاطباء) : خدای مبدع هرچ آن ترا به وهم و به حس محاط و مدرک و معلوم و مبصر است و مشار. ناصرخسرو. گفتم محاط باشد معقول عین او گفتا براو محیط نباشد عقول اگر. (؟)
شهری است در یمن و آن را توابع بسیاری است. (معجم البلدان) : قالوا لنا السلطان فی شاحط یأتی الزنا فی موضع الغائط قلت هل السلطان اعلامها قالوا بل السلطان من هابط. زید بن الحسن الاخاطی (از معجم البلدان)
شهری است در یمن و آن را توابع بسیاری است. (معجم البلدان) : قالوا لنا السلطان فی شاحط یأتی الزنا فی موضع الغائط قلت هل السلطان اعلامها قالوا بل السلطان من هابط. زید بن الحسن الاخاطی (از معجم البلدان)